ای آزادی! آیا با زنجیر می آیی؟!

در این روزهایی که بازار گلشیفته دوباره داغ شده و فیس بوک و وایبر و اینستاگرام پر شده از پیام ها و بعضآ جوک های توهین آمیزی که حتی از طرف اشخاص تحصیل کرده و باسواد به اشتراک گذاشته میشه و آدم رو به تعجب وامیداره خوندن این متن که نامه ای ست منصوب به شاهین نجفی خطاب به گلشیفته قطعا یکی از تکه های دوستداشتنی بود. (از اون جهت می گم «منصوب به شاهین نجفی» چون این روزها تو دنیای مجازی هر کسی هر چیزی می نویسه و به نام «حسین پناهی»، «صادق هدایت» و ... ثبت می کنه و دیگه اعتمادی به منابع ذکر شده نیست! و توجیه این اشخاص در برابر این پیشنهاد که: «قبل از انتشار پیام هاتون توی وایبر منبع رو پاک کنید مگر اینکه از صحت اون مطمئن باشید» اینه که «چه اهمیتی داره کی گفته، مهم اینه که چی گفته»!!. بگذریم!) 

سال ها از آمدن و رفتن فروغ گذشت، شکی نیست که قرن ها از آمدن و رفتن گلشیفته هم خواهد گذشت و ما همچنان که در باب آزادی سخنرانی می کنیم از گذاشتن عکس برهنه ی گلشیفته در وبلاگمان شرم داریم و هنگام نوشتن اشعار فروغ در وبلاگمان قطعا بخش هایی از اون رو سانسور می کنیم چرا که «روز وسعتی ست، که در مخیله ی کرم روزنامه نمی گنجد!»

چرا که همیشه توجیهاتی داریم که باعث میشه باور کنیم حق با ماست و دلیل اینهمه خودسانسوری این نیست که ما از قضاوت دیگران وحشت داریم، این نیست که ما از درک مفهوم آزادی عاجزیم (مفهومی که همیشه سنگش رو به سینه زدیم و می زنیم و هیچ وقت بهش نرسیدیم و نخواهیم رسید.) بلکه دلیلش اینه که «آزادی با بی بند و باری فرق می کنه» و «فرهنگ ما فرهنگی نیست که این چیزها رو بپذیره» و «حتی در زمان کورش کبیر هم ما چنین چیزی نداشتیم». با توجیهات اینچنینی وجدان آزادی طلب ولی ترسوی خودمون رو آروم می کنیم.

(دقت کنید که از صیغه ی اول شخص جمع استفاده کردم به این معنی که من هم مخاطب نوشته ی خودم قرار می گیرم)


پی نوشت (نوشته شده در بیست و یکم دی ماه):یهو یادم اومد که منسوب با سین نوشته میشه نه با صاد. رو دیوار که نمی خوایم چیزی رو نصب کنیم! دست خودم نیست همیشه از زبان عربی متنفر بودم! البته نه از خود زبان عربی چون زبانش اصول و قواعد محکمی داره. از عربی چپانیده شده در فارسی متنفرم چون هیچ اصولی نداره و فقط باید حفظ کنی که از بین شیش تا /س/ این کلمه رو با کدومش بنویسی. فایده ای هم نداره! آخرش باز می نویسی منصوب به ...!

من


شاهین نجفی به گلی که شیفته کرد ما را… 
تو نه دیگر آن دختر “میم مثل مادری” و نه زنی در “سنتوری”.حالا حتی بازیگری جوان و مستعد و دلکنده از سینمای بیمار ایران و در سودای هالیوود هم نیستی .دیگر همه چیز تمام شد.دیگر مهم نیست که بگویند فقط برای حجاب و کار و پول و هرچه و چه و چه به بیرون زده باشی.از امروز تو یک خط شکنی.چه بخواهی چه نخواهی.نمی توانم فرض کنم که نادانسته سنگی را در آبی ها ی خالی و خیالی ا…ذهان فسیلی انداخته باشی.یا شاید نمی دانستی و می دیدی و چه بهتر. دیگر هیچ چیز مهم نیست. تو بر روی “نباید “ها و”باید”هایی که قرن ها بر ما تحمیل شده است خط کشیدی. خوش آمدی قربانی. چرا شادی ام را پنهان کنم، وقتی روزهایی را می بینم که پرچم دار و خط شکن های سرزمین ام زنانی چون تواند ،که رگ های متورم غیرت و حجب و حیا و شرم را از درد و حسرت و ترس می ترکانند و با نگاهی کودکانه ،لخت …برهنه در برابر چشمان از حدقه درآمده ی تاریخی کثیف می ایستند و نعره می کشند که هی …های مرا ببین . من همانم که تو مرا به زنجیر کشیدی. 
منصوب به شاهین نجفی
منبع: وایبر

نکته: این نامه سانسور شده ست. چرا که ما تو فرهنگمون این طرز صحبت کردن رو نداریم و حتی در زمان کورش هم کسی با این لحن صحبت نمی کرد و آزادی با بد دهنی فرق می کنه!
نکته 2: بعضا دیده شده گروهی از آدمها هم جوک های مربوط به گلشیفته رو لایک می کنن و به اشتراک می ذارن و هم نامه ی شاهین نجفی رو!! در رابطه با این اشخاص سخنی نتوانم گفت و :|
نظرات 30 + ارسال نظر
بهمن جمعه 19 دی‌ماه سال 1393 ساعت 02:09 ب.ظ

خخخخخخخخ .. اتفاقا من شدیدا به «چه اهمیتی داره کی گفته، مهم اینه که چی گفته» اعتقاد دارم .. بعضی وقتا یک دیوونه یک حرفی میزنه و یک پیام فوق العاده ای رو میده که به عقل صد تا عاقل هم نمی رسه

بله درسته. ولی از این زاویه نگاه کن که یه حرفی رو به خودت نسبت بدن در حالی که تو اون حرف و نزدی و حتی اصلا بهش اعتقادی هم نداری!! چه حالی میشی؟

بهمن جمعه 19 دی‌ماه سال 1393 ساعت 02:15 ب.ظ

از نظر من زندگی کردن مثل راه رفتن روی یک طنابه که در ارتفاع بلندی قرار داره .. در صورتی که بتونیم تعادل خودمونو حفظ کنیم ، نه تنها سقوط نمی کنیم بلکه به خیر و خوشی این مسیر لغزنده رو طی و به سر مقصود نهایی می رسیم .......... کسانی که دوست دارند با توهین و خشونت جلوی برهنگی رو بگیرند جزء سقوط کرده ها هستند همچنین کسانی که به برهنگی ( آغوش شیطانی سنبلیک ) پناه آوردند ، آنها نیز از طرفی دیگر سقوط کردند

بهمن جمعه 19 دی‌ماه سال 1393 ساعت 02:24 ب.ظ

نکته جالبی گفتی .. اگر ما بعضی قوانین اجتماعی غلط رو تغییر بدیم ، این نمونه مشکلات هم حل میشه .. بذار ببینم چه مثالی می تونم بزنم .. مثلا در رابطه با مسلمونا می تونم بگم ما فی الحال احادیث زیادی داریم که منصوب به پیامبر اسلام یا ائمه مسلمین هست .. این در حالیه که فقط در زنده بودن ایشان و فقط توسط یک نفر دیگر بیش از هزار و دویست حدیث جعلی بین مسلمین آن زمان منتشر شد که هیچکدام نقل قول پیامبر اسلام نبودند .. حالا حساب کنید وقتی در عرض چند سال آن همه حدیث جعلی منتشر شده ، در عرض هزار و پانصد سال بعد از فوت ایشان چه حجمی از داستان ها و نقل قول های جعلی در بین مردم دنیا منتشر شده ... ادامه دارد ...

بهمن جمعه 19 دی‌ماه سال 1393 ساعت 02:32 ب.ظ

می خوام بگم که بعد از گذشت این همه زمان بعید می دونم حتی قوی ترین تیم های کارشناس مذهبی بتونند ثابت کنند که کدوم داستان و حدیث اصل و کدوم جعلیست .. اگر اشتباه نکنم این مسئله غیر ممکنه .. بنابر این خیلی بهتر اینه که اصلا ما کاری نداشته باشیم به این مسئله اصل یا جعلی بودن .. باید از عقل خود و دیگر آدم های عاقل کمک بگیریم تا ببینیم یک سخن یا نقل قول مورد تایید عقل هست یا خیر .. دیگه چه اهمیتی داره گوینده کی باشه .. من اگر پیامبر می شدم ، به جای استفاده از یک اسم خاص مثل محمد ، از یک اسم عام مثل پیامبر کوچک یا پیامبر قرن فلان یا ... استفاده می کردم ... زمانی که برای ما مهم بود که مطلبی توسط شخصی خاص منتشر شده یا خیر ، بهترین و عاقلانه ترین کار اینه که بریم و به صورت مستقیم از خودش این مسئله رو سوال کنیم .. اگر هم در قید حیات نبود ، دیگه چه اهمیتی داره این مسئله رو پیگیری بکنیم ؟ بعد از فوت افراد باید به عقل تکیه کرد

خب این چیزی که می گید در مورد آثار هزار سال پیش صدق می کنه اما الان که دیگه ما می تونیم از بوجود اومدن نقل قول های جعلی جلوگیری کنیم چرا نکنیم؟!!

بهمن جمعه 19 دی‌ماه سال 1393 ساعت 02:40 ب.ظ

داشتم می گفتم .. از نظر من کسانی مثل گلشیفته که معترض هستند به ظلم هایی که بهشون روا شده با برهنه کردن خودشون دارند فریاد می زنند که ما قادر نیستیم با عقل ، با منطق ، با هنر ، با فکر و با زیبایی هایی پاک به این ظلم ها اعتراض کرده و مانع ادامه اون ستم ها بشیم .. ما زن های برهنه تایید می کنیم که بسیار ضعیفیم و برای همینه که خودمونو لخت کردیم تا شاید حداقل بتونیم از نقطه ضعف مردها در این رابطه استفاده کرده و کاری کنیم اونا در مقابل بدن برهنه ما به زانو در بیاند .. برهنگان کسانی هستند که یه جورایی به بن بست رسیدند و آخرین امیدشون که در اصل آخرین ضربه به خودشون هست ، لخت شدنه

این تعبیر شخصی شما از کار گلشیفته س که در جای خودش محترمه و در مورد خیلی از برهنگان شاید صدق بکنه. همون طور که نوشته های من تعبیر شخصی من از کار گلشیفته س. و از اونجایی که خیلی برداشت هامون متفاوته من ترجیح میدم بحثی رو شروع نکنم. با احترام
+ زیبایی پاک وجود خارجی نداره! چرا که هم زیبایی و هم پاکی به نوع نگاه آدم بستگی داره. دو تا آدم ممکنه به یک پدیده ی مشترک دو نگاه کاملا متفاوتی داشته باشن. یکی فکر کنه زشت و قبیحه، دیگری فکر کنه زیبا و پاکه.شاید چشمها را باید شست.

بهمن جمعه 19 دی‌ماه سال 1393 ساعت 02:45 ب.ظ

اگر بنا باشه ما مرز بین خوبی و بدی رو برداریم و تمام افکار و اعمال رو خوب بدونیم ، بسیاری از کلمات و اصطلاحات هم باید حذف بشه .. اصطلاحاتی مثل خیانت ، وفاداری ، تعهد ، انسانیت و ...

خب حذف بشه!! آیا ما در جایگاهی هستیم که بتونیم معنی واقعی این کلمات رو بگیم؟ فکر نمی کنید این تعاریفی که ما تو ذهن خودمون داریم یه مشت تعریف فسیل شده س که مطلقه و هیچ استثنایی رو در بر نمی گیره؟ تو گوگل سرچ کنید رامبد جوان + قضاوت. یه کیلیپ هست که دیدنش خالی از لطف نیست.
+ از طرفی مهم تر از برداشتن مرز بین خوبی و بدی، برداشتن چماق از بالاسر خوبی ِ !! مثلا انسانیتی که به زور چماق باشه متعفن تر از خیانت ِ به نظر شخصی من!! حالا اینجا چماق میتونه هر چیزی باشه: عرف، جامعه، مذهب، حکومت ....

بهمن جمعه 19 دی‌ماه سال 1393 ساعت 02:52 ب.ظ

زن ها بهتره این واقعیت رو قبول کنند که بدنشان نقطه ضعف آن هاست .. بنابر این خیلی بهتره که مراقب این بدن باشند همونطوری که مثلا ما خیلی مراقب چشم هامون هستیم تا آسیبی به اونا نرسه یا مثلا به هنگام سوارشدن بر روی موتور یا ماشین های فرمول یک ، از کلاه ایمنی استفاده می کنیم تا مراقب ضربه های احتمالی به سرمون باشیم

بهتر نیست به جای پذیرفتن نقطه ضعف هامون برای تقویت اونها تلاش کنیم؟ یا لااقل یه راه حل منطقی تری در قرن بیست و یکم براش پیدا کنیم؟ کشورهای غربی خیلی وقته چنین مقابله ای رو شروع کردن. منتها ما همیشه راه راحت تر رو ترجیح میدیم.

بهمن جمعه 19 دی‌ماه سال 1393 ساعت 03:18 ب.ظ

کلا مسئله جنسیت نقطه ضعف هم مردان و هم زنانه .. جنسیت چیزی نیست که ما مردان و زنان خودمون با دست خودمون اونو بوجود آورده باشیم .. کسی نمی تونه منکر زیبایی بدن زنان و مردان در بین ما انسان ها بشه .. حالا بماند که خیلی ها به این بدن رسیدگی نمی کنند و در نتیجه زیباییشو از دست میده .. چیزهای زیبا کم نیستند .. آسمان ، کوه ، دشت ، ابرها ، دریاها ، برف و باران ، رودخانه ها و ... همه زیبا هستند .. ولی چرا زیبایی آسمان و کوه و دشت نمی تونه باعث خیانت ما بشه ولی زیبایی بدن عامل و محرک مهمیه برای خیانت ؟ .. چرا ما انسان ها عموما به همدیگه توصیه می کنیم برید به طبیعت و از زیبایی های اون لذت ببرید ولی عموما توصیه نمی کنیم ... آخ ببشخید دوستم اومد برای حل تمرین .. فعلا با اجازه

خیانت هم مثل خیلی از مفاهیم دیگه یک مفهوم ناشناخته و بی نهایته. منتها ناشناخته بودن همیشه باعث ترس میشه. ما به جای اینکه بپذیریم با ذهن محدودمون قادر به شناختن این مفاهیم بی نهایت نیستیم براشون به تعاریفی ارائه میدیم که واسمون قابل درک بشن و کمتر ازشون بترسیم. تا اینجاش مشکلی نداره. مصیبت از اونجایی شروع میشه که با این تعاریف ناقصمون شروع به قضاوت می کنیم و حکم میدیم و ...

بهمن جمعه 19 دی‌ماه سال 1393 ساعت 06:16 ب.ظ

در رابطه با جلوگیری از نقل قول های جعلی باید بگم به نظر من این کار غیر ممکنه حتی اگر هزار سال دیگه هم بگذره .. اصلا بذار یه دلیل ساده تر بگم .. هر شخصی حتی وقتی یک نقل قولی رو میگه و منتشر می کنه ، امکانش بسیار زیاد هست که یک ساعت یا یک روز یا یک سال بعد نظرش یکصد و هشتاد درجه عوض بشه و از اون به بعد حرف هایی رو بگه که کاملا با نظر قبلیش متضاد بوده .. خب حالا این چه کاریه که ما پدر خودمونو در بیاریم برای اینکه بفهمیم یک نقل قول اصلی هست ولی بعد از یک ساعت یا یک سال متوجه بشیم اون تلاش ما کاملا بی ارزش بوده و نقل قول کننده کلا نظرش عوض شده

به نظر من این مسئله اصلا جای بحث نداره. من دلم نمی خواد کسی حرفی رو که من نزدم و بهش اعتقادی ندارم رو به من نسبت بده بنابراین خودم هم سعی می کنم این کار رو در رابطه با دیگران انجام ندم. حالا اگه شما ناراحت نمیشین کسی از طرف شما حرفی بزنه و به اسم شما منتشر کنه می تونین خودتون هم همین کار رو در حق نویسنده ها بکنین.

بهمن جمعه 19 دی‌ماه سال 1393 ساعت 06:22 ب.ظ

در رابطه با این جملتون : " زیبایی پاک وجود خارجی نداره! چرا که هم زیبایی و هم پاکی به نوع نگاه آدم بستگی داره. دو تا آدم ممکنه به یک پدیده ی مشترک دو نگاه کاملا متفاوتی داشته باشن. " باید عرض کنم تا زمانی که دو تا آدم یک موضوع مشترک رو بررسی و راجبش بحث نکردند حرف شما شاید صادق باشه ولی اگر کار به بررسی و بحث کردن برسه و یک وجدان منصف چاشنی این عملیات بشه مطمئن هستم که هر دو طرف بحث نگاهشون یکی میشه و متوجه میشند خوبی و بدی در این جهان مطلق هست و نه نسبی

بهمن جمعه 19 دی‌ماه سال 1393 ساعت 06:26 ب.ظ

راجب بحث مطلق یا نسبی بودن خوبی و بدی من سال گذشته در چند مرحله با چند نفر در انجمن روانشناسی و فلسفه بحث کردم .. دست آخر نتونستند به سوال هام جواب بدند ، همشون عصبانی شدند و کلا از انجمن بیرون رفتند و برنگشتند .. خخخخخخخخ .. فک کنم خیلی رفتم روی اعصابشون

نسبی بودن خوب و بد رو منم قبول دارم. در واقع منم دارم همین و میگم دو ساعته! می گم تعریفی واسه خوبی و بدی وجود نداره و اینا هر کدوم تو شرایط خاص تعریف خاصی دارن. در واقع نسبی بودنشون باعث میشه تعریف مطلقی براشون وجود نداشته باشه. یه جورایی این حرف شما با اینکه گفتید «گر بنا باشه ما مرز بین خوبی و بدی رو برداریم و تمام افکار و اعمال رو خوب بدونیم ، بسیاری از کلمات و اصطلاحات هم باید حذف بشه .. اصطلاحاتی مثل خیانت ، وفاداری ، تعهد ، انسانیت و ...» در تناقضه به نظرم.

بهمن جمعه 19 دی‌ماه سال 1393 ساعت 06:35 ب.ظ

شما گفتید : " خب حذف بشه!! آیا ما در جایگاهی هستیم که بتونیم معنی واقعی این کلمات رو بگیم؟ فکر نمی کنید این تعاریفی که ما تو ذهن خودمون داریم یه مشت تعریف فسیل شده س" ......... آخه مسئله فقط بیان تعاریف با استفاده از کلمات نیست ... عموم تعاریف مورد بحث ما نوعی حس و درک ذاتی مشترک و مطلق هست از رفتارها و رخدادهای پیرامونمون .. کلمات برای بیان تعاریف همیشه ضعف دارند ولی احساسات و درک ها ، فاقد ضعف موجود در کلمات هستند .......... این که دروغ یک عمل بده آیا یک تعریف فسیل شده است ؟؟ آیا در دو میلیون سال دیگه امکان داره در تمام جوامع مردم رو به دروغ گویی به عنوان یک عمل نیک و مورد پسند دعوت و تشویق کنند و مردم هم این دعوت رو بپذیرند ؟؟ اگر امکان داره پاسخ لطفا

اینکه «دروغ بده» یه شعاره فقط. که همه ی آدم ها حاضرن دو ساعت فریاد بزننش تا جایی که حنجره شون دیگه جواب کنه. ولی کدوم یکی از اون آدمها می تونن ادعا کنن که هیچوقت دروغ نمی گن! اگه هم ادعا کنن همین ادعا بزرگترین دروغیه که به خودشون دارن میگن! برای همین «دروغ» فقط تبدیل میشه به یک کلمه نه چیزی بیشتر.
از طرفی خیلی از این احساساتی که شما می گین ضعف ندارن انقدر در معرض آموزه های غلط جامعه و تاریخ و محیط قرار می گیرن که دیگه اصیل نیستن و نمیشه بهشون اعتماد کرد. مثلا تو یه جامعه ای ممکنه یه مرد بتونه چهار تا زن بگیره و این کارش از نظر درک و احساسات عموم اصلا خیانت محسوب نشه و تازه باعث افتخار هم باشه، ولی تو یه جامعه ی دیگه چنین عملی خیلی زشت و ناپسند باشه. این یه نمونه س برای مفهوم انتزاعی خیانت. حالا دروغ و عشق و نفرت و اینا هم همه شون یه چنین مفهومی می تونن داشته باشن.

بهمن جمعه 19 دی‌ماه سال 1393 ساعت 06:49 ب.ظ

شما گفتید : " از طرفی مهم تر از برداشتن مرز بین خوبی و بدی، برداشتن چماق از بالاسر خوبی ِ !! مثلا انسانیتی که به زور چماق باشه متعفن تر از خیانت ِ به نظر شخصی من!! حالا اینجا چماق میتونه هر چیزی باشه: عرف، جامعه، مذهب، حکومت .... " .......... مذهب و حکومت رو به عنوان چماق بالای سر اصلا نمی تونم قبول کنم .. آیا به نظر شما چهارتا حکومتمرد زپرتی و روانی که اگه دو دقیقه جلوی سوراخ دماغشونو بگیری کلا این دنیا رو ترک و به عالم باقی می شتابند ، می تونند بر بالای سر میلیون ها نفر از جمعیت یک کشور چماق بگیرند و اونا رو استثمرا کنند ؟ ..... د نمی تونند دیگه دی ! ..... حقیقت اینه که این خود مغز های بیمار مردم هستند که دوست دارند چماق بالای سرشون باشه و استثمار بشند ..... از اونجایی که افراد خاص با مغز سالم از پس یک جمعیت میلیونی نمی تونند بر بیاند پس بهتر اینه که روی خودشون کار کنند و مشکلات مربوط به جامعه بیمار رو مثل مشکلات طبیعی سیل و زلزله قبول کنند با اینکه همونطور که تلاش می کنند حرکت هایی انجام بدند که سیل و زلزله آسیب کمتری بهشون بزنه ، در مقابل مردم هم همین حرکات رو انجام بدند

موافقم دیگه. منم دارم همین و میگم. اون چماقی که گفتم شکل های مختلفی داره. یکی ش چماق درونه! که تحت تاثیر آموزه های بیرونیه! پیچیده س :))

بهمن جمعه 19 دی‌ماه سال 1393 ساعت 06:54 ب.ظ

فک کنم اشتباه برداشت کردید .. من عقیده دارم خوبی و بدی مطلق هست و تا حالا فعلا کسی نتونسته نسبی بودن اونا رو ثابت بکنه

اها. آیا کسی تونسته مطلق بودن اونها رو اثبات کنه؟

بهمن جمعه 19 دی‌ماه سال 1393 ساعت 07:05 ب.ظ

شما گفتید : " بهتر نیست به جای پذیرفتن نقطه ضعف هامون برای تقویت اونها تلاش کنیم؟ یا لااقل یه راه حل منطقی تری در قرن بیست و یکم براش پیدا کنیم؟ " .......... من گفتم باید بپذیریم و مراقبت کنیم ، شما فرمودید باید تقویت کنیم .......... آیا اینکه ما بیاییم بگیم از این به بعد مادران ما هر شب پیش یک مرد بخوابند و صداشونم در نیاد معنی تقویت کردنه ؟ آیا اینکه تا ابدیت مردان می تونند به زنان تجاوز جنسی بکنند آیا قابل تقویت کردنه یا قابل مراقبت کردن ؟ .......... آیا کشورهای غربی که اوپن بودن زن ها رو قبول کردند راه حل آسانتری را انتخاب کردند یا کشورهایی که به متعهد بودن زنان عقیده دارند ؟

فکر می کنم شما زیاد با فرهنگ غربی آشنایی ندارید. احتمالا فکر می کنید اونها مادرانشون هر شب ... ! فرهنگ اونها خیلی گسترده تر از ماست که در این مقال نمی گنجد :)

بهمن جمعه 19 دی‌ماه سال 1393 ساعت 07:06 ب.ظ

من عقیده دارم می تونم ثابت کنم که مطلقه .. عجله ای هم نیست ، هر وقت حال بحث کردن داشتید راجبش بحث می کنیم

ادعای سنگینیه!! فکر می کنم تنها کسی باشید که جرات کردید چنین ادعایی رو به زبون بیارید!

بهمن جمعه 19 دی‌ماه سال 1393 ساعت 07:14 ب.ظ

شما گفتید : " خیانت هم مثل خیلی از مفاهیم دیگه یک مفهوم ناشناخته و بی نهایته. منتها ناشناخته بودن همیشه باعث ترس میشه. " .......... به نظر من چیزی به نام مفهوم ناشناخته وجود نداره ..... وقتی انسان تونست یک مفهومی رو بشناسه سعی می کنی با کنار هم چیدن کلمات یک تعریف از اون مفهوم مکتوب کنه هر چند که شاید کلمات در دسترس به درستی نتونند حق مطلب رو ادا کنند

مخالفم دیگه. ارجاع میدم به تمثیل غار افلاطون در همین وبلاگ!

بهمن جمعه 19 دی‌ماه سال 1393 ساعت 07:21 ب.ظ

شما گفتید : " به نظر من این مسئله اصلا جای بحث نداره. من دلم نمی خواد کسی حرفی رو که من نزدم و بهش اعتقادی ندارم رو به من نسبت بده " .......... وقتی کسی به خودش شک نداشته باشه چه نیازی هست که در مقابل حرف های پشت سرش ناراحت بشه ..... حتی وقتی شما مطلبی رو منتشر می کنید و جعلی هم در اون صورت نمی گیره ، مطمئن باشید مردم مختلف برداشت های مختلف از اون حرف شما می کنند ، حتی برداشت هایی که کاملا متضاد هست با آنچه که مد نظر شما بوده .......... بنابر این اصل یا جعل بودن مطلب شما تاثیر محسوسی روی ذهن مردم نمی تونه داشته باشه ، چرا که خود مردم سخن شما رو با چشم می خونند ولی با مغز یک چیز دیگه ای ازش برداشت می کنند

چه ربطی به شک داشتن داره؟!!! صحبت های هر کسی نشونه ی طرز فکر و نگاهش به زندگیه! وقتی کسی حرف من رو جعل کنه باعث میشه طوری در نگاه دیگران شناخته بشم که نیستم! من قطعا دلم نمی خواد چنین اتفاقی بیفته و بعید می دونم کسی پیدا بشه که دلش بخواد!

بهمن جمعه 19 دی‌ماه سال 1393 ساعت 07:35 ب.ظ

من اصلا راجب حرف هایی که درست یا غلط پشت سرم می زنند ناراحت نمی شم ولی دلیل بر این نیست که خودم حرف های بوضوح جعلی پشت سر نویسندگان تولید کنم .. بهترین کاری که می تونم بکنم اینه که نظر شخصی و برداشت شخصی خودمو از مطلب یک نویسنده بیان کنم

بهمن جمعه 19 دی‌ماه سال 1393 ساعت 07:46 ب.ظ

در جایی دیگه گفتید : " اینکه «دروغ بده» یه شعاره فقط. که همه ی آدم ها حاضرن دو ساعت فریاد بزننش تا جایی که حنجره شون دیگه جواب کنه. ولی کدوم یکی از اون آدمها می تونن ادعا کنن که هیچوقت دروغ نمی گن! " .......... بازم من عقیده دارم این مدل عقاید اصلا شعار نیست .. کم نیستند اسطوره هایی که حاضر نشدند در مقابل دادگاه های دژخیمانی دروغ بگند و در نتیجه حتی زنده زنده دل و روده هاشونو از شکمشون کشیدند بیرون در حالی که می تونستند یک اعتراف دروغین بکنند و جونشونو نجات بدند ........ نمونه آخرش خانم ریحانه جباری بود که خانواده مقتول بهش گفته بودند که اگر اعتراف کنی مقتول قصد تجاوز نداشته ما تو را خواهیم بخشید .. ایشون حاضر به ذکر چنین دروغی نشد و اعدام رو ترجیح داد .. هستند کسانی که بسیار پایبند به راستگوئیند

بهمن جمعه 19 دی‌ماه سال 1393 ساعت 07:51 ب.ظ

راجب چهارتا زن گرفتن مردها ، همانطور که قبلا اشاره کردم اگر در جوامع مختلف بشینند و راجبش بحث کنند ، به یک نتیجه خواهند رسید و مسئله نسبی بودن اونا رد میشه .. این نکته رو هم بگم چون تا حالا کسی نتونسته جواب قانع کننده ای راجب نسبی بودن بده من به این اطمینان رسیدم که مطلقه ، اگر شخصی جواب محکمی داشت یقینا قبول خواهم کرد

بهمن جمعه 19 دی‌ماه سال 1393 ساعت 07:59 ب.ظ

در رابطه با چماق درون باید عرض کنم خوبی درون ما اینه که در همین درونمون عقلی رو داریم که اگر اراده بکنیم می تونه بسیار استوار در مقابل چماق درون بایسته و اجازه حرکت بهش نده

بهمن جمعه 19 دی‌ماه سال 1393 ساعت 08:25 ب.ظ

واااای .. من الان در محاصره تلفن همکلاسی هام هستم .. فردا امتحان داریم و همه دارند تلاش می کنند یک فعالیتی برای امتحان بکنند ولی من هنوز برای خودم هیچ کاری نکردم ..

بهمن جمعه 19 دی‌ماه سال 1393 ساعت 08:30 ب.ظ

در ادامه باید بگم .. خوشحال میشم که توضیحات بسیار مختصری راجب فرهنگ غرب بدهید .. هر وقت فرصت داشتید البته

قابل توضیح نیست چون خیلی پیچیده و طولانیه و احتمال ایجاد سوء تفاهم خیلی زیاده. تنها راه شناختن یک فرهنگ اینه که به طریقی با اون فرهنگ در ارتباط باشیم

بهمن جمعه 19 دی‌ماه سال 1393 ساعت 08:32 ب.ظ

اصولا من علاقه دارم ادعای سنگین بکنم

بهمن جمعه 19 دی‌ماه سال 1393 ساعت 08:39 ب.ظ

راجب اون کامنتی که ارجاع دادید به غار افلاطون عرض کنم .. مفهومی مثل خیانت قابل قیاس نیست با درک مفهوم یا حقیقت زندگی انسان ها .. خیانت یک مفهوم ملموس و شناخته شده هست برای انسان .. کلا منظوم این بود که زمانی انسان یک مفهوم رو با استفاده از کلمات تعریف می کنه که اون مفهوم رو شناخته باشه

بهمن جمعه 19 دی‌ماه سال 1393 ساعت 08:46 ب.ظ

در رابطه با جعل همانطور که اشاره کردم .. حتی اگر جعل هم نکنند ، عموما دیگران برداشت صحیح و دقیقی از صحبت ها و نظرات شما نخواهند داشت .. پس اصلا جای نگرانی نیست .. حرف شما را به صورت اصلی یا جعلی دریافت کنند ، آخرش هر طوری که عشقشان می کشد برای خودشان حلاجی می کنند .. در ضمنی که اگر خود شما با خودتان صادق باشید ، در طی گذر زمان ، خیلی از نظرات و سخنانتان کاملا عوض می شود و به هیچ عنوان نیازی نیست که بر روی نظرات قبلی خودتان حساس باشید .. نظراتی که ثباتی در خیلی از آنها وجود نخواهد داشت

اینکه من حرف خودم رو بزنم و اونها برداشت های مختلف و بی ربط داشته باشن خیلی متفاوته با اینکه حرفی رو که اصلا نزدم رو به من نسبت بدن و تازه ازش برداشت های متفاوت داشته باشن.
دلیل مهم بودن نظر دیگران هم اینکه که آدمیزاد یه موجود اجتماعیه و برای زندگی کردن تو اجتماع نیاز داره آدم ها رو نا کاملا ولی تا حدودی بشناسه و همینطور توسط اونها شناخته بشه. مگر اینکه بره توی غار زندگی کنه و نظر هیچ کس براش مهم نباشه.
در کل این مطلب به نظر من خیلی منطقی و در عین حال ساده ست که هر نقل قولی باید با اسم نویسنده ی اصلی ش منتشر بشه. حتی تو خیلی از کشورهای دنیا اگه خلاف این عمل بشه باید جریمه پرداخت کنن و حتی طرف می تونه بره شکایت کنه. متنها تو جنگلی مثل اینجا نه تنها کسی رعایت نمی کنه که حتی دلیلی هم نمی بینه برای این کار!!

بهمن جمعه 19 دی‌ماه سال 1393 ساعت 08:52 ب.ظ

سوال اینه که علت مهم بودن دیگران برای شما چیه ؟ .. دیگرانی که وقتی یک حرف جعلی از شما می شنوند و بدون آنکه صحت آن حرف را از شما جویا بشند به قول خودتان راجب شما قضاوت می کنند ، چرا باید برای شما اهمیت داشته باشند ؟ .......... تنها دیگرانی برای ما می تونند مهم باشند که صحت مطلبی از ما را بررسی کرده و از آن مطمئن بشوند .. بنابر این جای نگرانی نیست که مطالب جعل از شما به آن گروه از دیگران مهم برسد ، آنها خودشان صحت مطلب را بررسی می کنند .. بقیه دیگران هم که به پشیزی نمی ارزند که ما بخواهیم بابت آنها نگران و ناراحت بشویم

بهمن یکشنبه 21 دی‌ماه سال 1393 ساعت 03:45 ب.ظ

یه جمله ای هست که میگه : " هر موضوعی سه دیدگاه مختلف دارد : دید من ، دید شما و ... حقیقت " .......... ولی شاید بهتر باشه برای تکمیل این جمله بگیم که انسان در طی حیاتش هر روز بیشتر از قبل به حقیقت نزدیک میشه حتی اگر به طور کامل به اون نرسه

هممممم م م م

پرستو دوشنبه 13 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 07:25 ق.ظ http://parvaz87.persianblog.ir

نظر ؟ ببین تو می دونی که من در عین مذهبی بودن به نظرم توهین کردن به گلشیفته یه کار احمقانه است . ولی الان یه حرفایی می خوام بزنم که ممکنه تحت تاثیر این باشه که نامه ای که تو به اشتراک گذاشتی منسوب به شاهین نجفیه ! خب می دونی من از شاهین نجفی متنفرم ! به همین غلظت ! دلایل بسیار خودم رو هم دارم از جمله ماهیگیری ایشون از آبهای گل آلود سراسر جهان ! :|
ولی خب سعی می کنم به قول تو به حرف توجه کنم نه گوینده ! ببین به نظر من در شرایط ایده آل باید به گلشیفته احترام گذاشت ، همونقدر که باید به هر هنرپیشه ی دیگه ای که با اعتقاد به خودش داره کار می کنه احترام گذاشت می شه تعبیرهای مختلفی از هر هیجان هنری داشت ولی اینکه بخوای به خاطر یه حرکت به یه نفر بچسب "خط شکن" بزنی و بکنیش رهبر یه جنبشی و ازش توقع پذیرفتن مسئولیت داشته باشی یه کم مسخره است ! ببین خود گلشیفته راجع به حرکتی که انجام داده توضیحی نداده ( دمش هم گرم :دی ) ولی اونچیزی که از عکسها واضحه اینه که جنبه اروتیک ندارن وگرنه می شد بعضی قسمت های کج و کوله ی بدن ادیت بشه که نشده و این نشون می ده هدف چیزی غیر از تبلیغات سکسی و این داستانا بوده ! ولی می دونی به نظر من گلشیفته یه ادم یا یه هنرمند معمولیه که فرامرزی فکر می کنه ( بازم دمش گرم :دی ) یعنی خیلی واسه ی نقدش هم فکر می کنم نباید محدودش کرد به یه جامعه ! بعله ایشون برهنه شده ! مگه تقریبا همه ی بازیگران شهره ی هالیوود و حتی سینمای مستقل ملل برهنه نشدن ؟؟! پس این یعنی اگه فراتر از نوک دماغ ایران عزیزمون فکر کنیم این بچه همچین کار خیلی عجیب غریبی هم نکرده ! بعد از یه طرف دیگه هم من فک می کنم دیگه خیلی زیادی داریم به این مسئله می پردازیم بابا طرف یه کاری کرد تموم شد رفت دیگه بی خیال :دی
ولی مهمترین نتیجه ی مفیدی که می شه از قضیه گلشیفته گرفت می دونی چیه ؟ اینکه همه رو می شن یعنی آدمایی که تا دو روز قبل به نظر خیلی دموکرات و روشنفکر میومدن خیلی مضحک می شن و آدم اطرافیانش رو می شناسه ! دیگه همین دیگه
مخلص :*

والا اصن من هیچ نظری نسبت به شاهین نجفی ندارم حوصله ش و هم ندارم راستش. گرچه بعضی از آهنگ هاش و گوش کردم و دوست هم داشتم در حد سه چهار بار گوش کردن. ولی یه چیز جالبی که تو این نامه بود این بود که گفته بود گلشیفته چه بخواد و چه نخواد خط شکن شده و راستش به نظرم مهم نیست که بخواد یا نخواد! آره اگه بخوای در مقایسه با کل بازیگرهای هالیوود نگاه کنی واقعا کار خاصی نکرده اصلن. ولی واسه ملت ما خط شکن به حساب میاد حتی اگه خودش چنین هدفی نداشته باشه. از طرفی یکی از کارهای قشنگش هم اینه که هیچ جوابی نمیده به هیچکس!!! تازه میگه اصلا قشنگی این کار به همین بود که کلی حرف زدن و هر کی اومد یه چیزی گفت!! واسه من اینکه اهمیت ندی به حرف دیگران اونم تا این حد خیلی حرفه! من یکی نمی تونم لااقل!! با اینکه خیلی دلم میخواد!
+ من فکر می کنم پرداختن به این موضوع خوبه. به همون دلیلی که آخر حرفهات گفتی.
+ در کل حرفهامون مثل هم _ . ای متفاهم :*

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد