از عاشق دوری اگر، نکن بازیگری

درد دل مرا اگر فریاد نمی شوی

راه نجات من ازین بیداد نمی شوی

عاشق شدن تنها فقط دلباختن که نیست

با شیرین شیرین گفتنت فرهاد نمی شوی!


نکات دوست داشتنی این موزیک ویدیو که باعث میشه هرچی می بینم خسته نشم:


با وجود اینکه همه ی رنگها قشنگن، ولی عکسها و فیلم های سیاه و سفید هم می تونن به اندازه ی رنگی ها جذاب باشن حتی گاهی بیشتر. سیاه و سفید بودن این موزیک ویدیو یکی از خوشگلی های خیلی خوشگلش بود!!


دامن اون رقصنده ها هم که مدل مورد علاقه ی من بود، کوتاه و پفی!


انگشتر گوگوش که شبیه های بای بود و من هم انگشتر دوست دارم هم های بای!


چتر؛ که همه جورش قشنگه مخصوصا وقتی هی بچرخونیش اونم همراه با موزیک


کلاه های جورواجور خواننده!


سایه چشم گوگوش!


موزیک شاد که این روزها خوراک من شده. از اینکه بتونم یه موزیک شاد و در عین حال ابرومند گوش بدم خیلی خوشحالم. چون همونطور که می دونید معمولا موزیکهای شاد زیاد آبرومندانه نیستن و آدم نمی تونه به گوش کردنشون افتخار کنه!


ترانه ش که حرف دل خیلی هاست و من قبل از اینکه این ترانه ساخته بشه همیشه سعی کردم به حرفهاش گوش کنم!


همدل اگر که نیستی نشکن دل مرا

مرهم اگر نمی شوی زخم نزن دل مرا

یه نکته ی جالب راجع به ترانه ش اینه که بعضی جاهاش ادبی ِ بعضی جاهاش محاوره ای و این قضیه اصلا ادم ُ اذیت نمی کنه!



و آخرین نکته ی دوست داشتنی ش هم خواننده ش ِ که گوگوش ِ و عشق من ِ !


اگه فیلتر شکن دارید اینم لینکش از یوتیوب

دانلود کنید


مگر می شود از این همه آدم ، یکی تو نباشی

آدمها

آدمها می گذرند

آدمها از چشم هایم می گذرند

و سایه ی یکایکشان

              بر اعماق قلبم سنگینی می کند

مگر می شود

از این همه آدم

               یکی تو نباشی

لابد من نمی شناسمت

و گرنه بعضی از این چشم ها

این گونه که می درخشند 

                 می توانند چشم های تو باشند!

صفحه ی 16



شانس

وقتی می خواهی بروی

اسمان، صاف است

راه ها، هموار

ترن ها مدام سوت می کشند

همین طور

کشتی ها

اما وقتی می خواهی بیایی

دریاها، طوفانی می شوند

آسمان ها، ابری

و راه های زمینی را نیز 

                          برف می بندد

دوست دارم بیایی

اما نیا! دنیا به هم می ریزد!

صفحه ی 29



پایین آوردن پیانو از پله های یک هتل یخی/مجموعه شعر/رسول یونان


با تشکر از مهرنوش برای کادوهای قشنگش :)

? We'll Meet Again

A Rainy Night In Paris 
 
It's a rainy night in Paris,
And the harbour lights are low,
He must leave his love in Paris,
Before the winter snow;

On a lonely street in Paris,
He held her close to say,
"We'll meet again in Paris,
When there are flowers on the Champs-Elysées..."


"How long" she said "How long,
And will your love be strong,
When you're across the sea,
Will your heart remember me?..."


Then she gave him words to turn to,
When the winter nights were long,
"Nous serons encore amoureux,
Avec les couleurs de printemps..."


"And then" she said "And then,
Our love will grow again,"
Ah but in her eyes he sees,
Her words of love are only words to please...


And now the lights of Paris,
Grow dim and fade away,
And I know by the lights of Paris,
I will never see her again...



 
 

هیس

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.