«آن شو که هستی».

 شاید کل کتاب «نیچه گریه کرد» در همین یک جمله خلاصه شود.

سوالی که این جمله در ذهن ایجاد می کند این است که آیا زندگی مدرن امروزی انسان ها را از شدن آنچه که هستند دورتر می کند یا خیر؟ این همه تکنولوژی و تمدن تا چه حد در محقق شدن این توصیه تاثیرگذارند؟ آیا تاثیر سازنده دارند یا مخرب؟ 

یک مثال ساده شاید کمی جواب این سوالات را روشن کند: توجه بیش از حدی که امروزه برای فرزندان هنوز به دنیا نیامده صورت می گیرد تا چه حد می تواند به آن ها کمک کند که آن بشوند که هستند؟ تنها یک یا دو فرزند داشتن و برای آینده ی آن ها رویابافی کردن و آن ها را در راه محقق کردن رویاهای خودمان -یعنی والدین- و نه خودشان یاری رساندن تا چه اندازه مفید و یا مخرب است؟ آیا با القا کردن رویاهای خودمان به فرزندانمان و خلق این تصور که خوشبختی آن ها در رسیدن به این رویاهاست فرزندانی موفق و غیر واقعی تربیت نمی کنیم؟ آیا در گذشته که هر خانواده بیش از پنج فرزند داشت و فرصت رویابافی برای آینده ی موفق هرکدام از آن ها در اختیار والدین نبود انسان ها بیشتر از امروز مسثول سرنوشت خویش نبودند و احتمال «آن شو که هستی» بیش از دنیای امروز نبود؟

می توان تمام این تفاوت ها و مقایسه ها را تا ابد ادامه داد و به نتیجه ی خاصی هم نرسید. اما در همه ی اعصار کسانی بوده اند که «آن شدند که هستند» و لازمه ی اصلی این رخداد شجاعت بوده و هست. شجاعت پشت کردن به رویاهای دیگران اعم از خانواده، جامعه، دنیا و ... و دنبال کردن رویاهای خود. پشت کردن به وظایف از پیش تعیین شده و زندگی در بی وظیفه گی لحظه!

*نیچه گفته بود که یک زندگی جدید فقط از خاکستر زندگی قدیم جان می گیرد.

* وظیفه، ادب، وفاداری و مهربانی داروهای خواب آوری ست که لالایی می خواند و انسان را به خوابی چنان عمیق می برد که فرد در صورت لزوم تا آخر عمرش از خواب بیدار نمی شود. 

من

نظرات 8 + ارسال نظر
سحر یکشنبه 11 آذر‌ماه سال 1397 ساعت 10:10 ب.ظ http://roya-94.blogsky.com/

بهمن خان شنبه 1 دی‌ماه سال 1397 ساعت 10:27 ب.ظ

سلام ملیکوم، مدتیه دیگه مثل سابق به نت آویزون نیستم، قبلا همش اُطراق می کردم، حالا فقط سر میزنم ......................................................... این طور که من متوجه شدم در دنیا دو نظام گردن کلفت وجود داره که مردم رو تحت کنترل دارند، منظور از مردم، عموم مردم هستند، چون به قول شما همیشه و در تمام دوران ها، عده ی قلیلی وجود داشته اند که کنترل شدنی نیستند، ......................................... اولی نظام مذهبیه و دومی نظام غرب، از نظر بنده هر دوشون دیوارهای کجی هستند که همینطور دارند تا ثریا کج پیش می روند ............................................................ تا زمانی که این دو دیوار کلا خراب نشه، آش همین آشه و کاسه همین کاسه، به عبارت دیگه، هر سال دریغ از پارسال

بهمن خان شنبه 1 دی‌ماه سال 1397 ساعت 10:34 ب.ظ

نیچه، راسل، سارتر، صادق هدایت و دیگران، همشون واقعا مشکلات و ضعف های بسیار اساسی و مهم داشتند و از نظر بنده، با اینکه درصد کمی از نقل قول ها و نظراتشون خیلی عالی بوده، اما در مجموع هیچکدامشون موفق نشدند که زندکی رو به درستی درک کنند .......................................................... لذا آنها رو میشه متفکر دانست، اما آنها واقعا فیلسوف نیستند، فیلسوف کسیه که نتیجه و خروجی تفکراتش به شادی، آرامش و لذت بردن از زندگی منجر بشه و خلاصه تفاوت های مهمی بین یک متفکر و یک فیلسوف وجود داره

بهمن خان شنبه 1 دی‌ماه سال 1397 ساعت 10:42 ب.ظ

آیا نیچه ای که گفته بود هر جا به سراغ زنی رفتید، شلاق را فراموش نکنید، میشه یک فیلسوف دانست؟ .................................................................. راسل و سارتری که بنا به ضعف های شخصیتی، توانایی کنترل شهوت حیوانیشونو نداشتند میشه یک فیلسوف دانست؟ انسان زمانی به مرحله ی انسانیت می رسه که بتونه غرایز حیوانیشو کنترل کنه، در غیر این صورت، درسته که شکل و شمایل و ظاهر یک انسان رو داره، اما در حقیقت یک حیوان هست مثل دیگر حیوانات و چه بسا بسیار بدتر از دیگر حیوانات ............................................................ صادق هدایتی که دو بار خودکشی کرد را چطور؟ آیا اون می تونه صاحب عنوان فیلسوف باشه؟ فروغ فرخزدادی که همیشه شکوه و گلایه هاش در مقابل دیدگانمون بوده رو میشه یک روشنفکر دانست؟

بهمن خان شنبه 1 دی‌ماه سال 1397 ساعت 10:45 ب.ظ

و من در تعجبم از این همه تلاشی که آدم ها در رابطه با فریب دادن خودشون می کنند

بهمن خان شنبه 1 دی‌ماه سال 1397 ساعت 10:54 ب.ظ

در مطلب پست و در مجموع به نکات خیلی خوبی اشاره کرده اید، اما بخش هایی از آن جای تامل و بررسی کردن مجدد داره ............................................................. وقتی کسی به این نتیجه می رسه که باید شجاعت زندگی کردن بر خلاف جهت دیگران رو داشته باشه، در اصل، نوعی تعهد و وظیفه شناسی باعث شکل گرفتن چنین تصمیم و چنین شجاعتی شده، ............................................................ بدون وظیفه شناسی، وفاداری، مهربانی و موارد مشابه، سر از ترکستان در می آوریم و به قهقرا خواهیم رفت، تا دنیا دنیا بوده همینطور بوده و چنین ادعایی میلیاردها بار به اثبات رسیده

مای نیم از بلک بورد چهارشنبه 18 دی‌ماه سال 1398 ساعت 04:41 ق.ظ

ننه، گفتم خبه به صورتی نامحسوس بیام آ بوگم خره جنگ شروع شد آ هر لحظه امکانش هست یه موشکی بمبی چیزی بوکوبند تو سر و کلمون زخم و زیلی شیم، نی می دونم چندمین بارس کو حلالیت می طلبم، ولی بازم گفتم کار از محکم کاری عیب نی می کوندو بیام یه بار دیگه حلالیت بطلبم

کرونا لس یکشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1399 ساعت 12:18 ق.ظ

بهبه، ننه شومام کو شدی ک اننهو امریکای جهانخوار آ اسنادی طبقه بندی شده رو بعدی شونصد سال منتشر می نمویی، دیگه این که بزنم به تخته معلومس در مراحلی قبلی امتیاز و جون اضافی گرفتیدو سیل، زلزله، تحریمات، گرونی، موشک به هواپیمای خودی زدنو، کرونا و دیگر مراحل رو به خوبی و خوشی رد کردیدو ایشاالله حالا حالا رد کونید ........ شاید حالشو نداشته باشید ولی اگه حال داشتید یه چار تا پست بذارید تا اگه عمری باقی موندو مشکلی پیش نیومد بیایم یخده کل کل کونیمو خین و خین ریزی راه بندازیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد