به یاد تو

حرف


دیگر «حرف» نیست

آنچه که من می گویم و تو می شنوی.

شمشیر صدایی ست برای کشتن سکوت.

چرا که من مدتهاست چیزی نگفته ام.

که هرچه گفتم آسمان بود و هرچه شنیدی زمین!


از «حرف» گفتن باز ایستادم و

«مهمل» گفتن آغاز کردم,

مجنون وار

چون نیاکان دردمند و عاشقم.

چرا که «حرف» گفتن را گوشی باید

و «درد» گفتن را همدردی

و از «عشق» گفتن را بی شک همدلی!


آنچه که «من» می گویم

آنچه که «تو» می شنوی

نه! دیگر «حرف» نیست!

من


21 اردیبهشت 1391