مثل پروانه ای در مشت ...


مثل تو مثل یه کفتر
مثل من مثل یه کودک
مثل من مثل یه شاخه
مثل تو مثل یه پوپک
مثل ابریشم تاریک این شبراهه خاموش
که گر میگیره از خودسوزی شاداب یک آواز
مثل آیینه بی نبض این تالاب زنبق پوش
که تن واکرده زیر بارش رگبارموج انداز
مثل پروانه ای در مشت
جه آسون میشه مارو کشت

مثل تصو یرماه تلخ تبعیدی
که رو تالاب این بیراهه افتاده
مثل این ساکت دلگیر آواره
که تن وا کرده رو دلتنگی جاده
مارو با قطره اشکی میشه لرزوند و ویرون کرد
مارو با بوسه شعری میشه ترانه بارون کرد

مثل پروانه ای در مشت
جه آسون میشه مارو کشت

تو این بیداد پهناور
تو این شبراهه سرتاسر
نه یک دست ونه یک آغوش
نه یک سنگ ونه یک سنگر
پناهی نیست جز آواز
رفیقی نیست جز دیوار
کجایی ای چراغ عشق
منو از سایه ها وردار
مثل پروانه ای در مشت
جه آسون میشه مارو کشت

شاعر: ایرج جنتی عطایی
آهنگساز: شوبرت آواکیان

بعد از گوش کردن این آهنگ میشه به این فکر کرد که تا حالا چند بار کشته شدیم؟! و از اون مهم تر تا حالا چند نفر رو کشتیم؟! مثل پروانه ای در مُشت، چه آسون میشه ... ...

من 

نظرات 6 + ارسال نظر
بهمن چهارشنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 10:44 ب.ظ

خو این همه جک و جونور تو دنیا هست ، الا ( اللن ) باید پروانه بشیم که آسون بکشندمون ؟ ولی ابی طبق معمول قشنگ خونده

ما پروانه نمی شیم. پروانه هستیم. به اسونی یه پروانه هم له می شیم, به سبکی یه پروانه هم می تونیم پرواز کنیم, بستگی داره به دست کی بیفتیم!

بهمن چهارشنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 10:54 ب.ظ

توی این دنیا که پر است از اشک تمساح ، آدم اگه مثه پروانه نازک نارنجی بشه ، ظلم بزرگی در حق خودش کرده ، گرگ هم نباید بشه البته ، اعتدال از همه بهتره

آدمها همه شون پروانه ن. حتی اونهایی که گرگ شدن هم یه روزی پروانه بودن, له شدن!

بهمن چهارشنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 11:35 ب.ظ

پ احتمالا من آدم نیستم ، باید فرشته ای چیزی باشم ، چون از هر زاویه ای نگاه می کنم ، اصلا احساس پروانه بودن یا پروانه شدن نمی کنم

دنیای آدمها متفاوته ...
+ شاید تعریفتون از پروانه با تعریف من فرق داره!!!!

فاطمه منتظری پنج‌شنبه 1 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 12:10 ق.ظ

سلام بر دوست حسّاس و پراحساسم!
چند روزی هست که چشم براه به روز شدنت بودم
ذلم برات تنگیده بود خانوم
آمدی اما جه غمگین و دل افسرده!
آره ما همه پروانه ایم و اگر بخواهیم پروانه می مانیم حتی اگر کسی ما را له کند...
بقول اون شخصیت کتاب فارسی(الآن اسمشو یادم نمیاد! اما رو کمک تو حساب میکنم! بگو!) میگفت: روح را نمیتوانی کشت و بعد از مرگ جسم ابدیت در کار است...
چه خبرا؟ چه میکنی؟ راستی دوستت دکتری قبول شده!
بیست خرداد مصاحبه دارم، دعا فراموش نشه!

سلااام! بی خیال شخصیت کتاب فارسی! دکتری رو عشقه!! مبارکهههه! کلی خوشحال شدم :) :*

بهمن پنج‌شنبه 1 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 02:46 ب.ظ

اووهووم ، شاید

فاطمه منتظری پنج‌شنبه 1 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 05:44 ب.ظ

خیلی ی ی ی ی چاکریم
آهنگ ابی هم بسیار وقتم را خوش کرد...
سپاس ای یگانه ترین یار!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد