چه باید کرد؟


چه باید کرد؟
شاید باید به کودک گلفروش سر چهارراه خندید!!
شاید باید برای جان دادن یک پروانه در کف پیاده رو، با صدای بلند گریه کرد!
شاید باید به خوشبختی کودکی که در زمستان با دستهای قرمز ورم کرده اش شیشه ی ماشینها را دستمال می کند و پول می گیرد غبطه خورد!
شاید باید به حقارت زنی که آن طرف پیاده رو ایستاده و شال گردنش از پوست چیتاهای افریقای جنوبی ساخته شده گریست!
شاید باید از خود ترسید!!
شاید باید دل به مرد چشم چرانی داد که چشمهایش را از پشت شیشه های عینک زنگاری اش به چهره ات دوخته٬ شاید باید با عشق دستش را گرفت!!
شاید باید به همه ی یقین ها مشکوک بود و به شک ها اعتماد کرد!
شاید همه چیز برعکس باشد
همه چیز ... !
شاید من این روزها دیوانه شده باشم!
اما براستی چه باید کرد؟!

من

نظرات 6 + ارسال نظر
زبانشناس شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 05:54 ق.ظ http://linguist1969.blogfa.com

سلام.سایت قشنگی دارید.خیلی خوشم آمد
به ما هم سر بزنید

پرستو شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 05:32 ب.ظ http://www.parvaz87.persianblog.ir

خوب بود دختر خانوم !
خیلی خوب بود ...

بهروز سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 01:54 ب.ظ

شک
باید شک کرد
شاید دانش ما از آغاز بر پایه درستی بنیاد نشده باشد!

mamra سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 02:38 ب.ظ

دوووووووووود! :)
(همینو فقط بلدم بگم! :) )

خوبه. از بی کامنتی بهتره

زهره جمعه 18 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:58 ب.ظ

i dont know too......maybe.....

sarina شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:36 ب.ظ

واقعا باید چه کرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

این پست واسه یه سال پیش ِ تو این مدت به این نتیجه رسیدم که باید به حرف دل گوش کرد (:

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد