حفره ی عشق رو با تماس نمی شه پر کرد...

قربان٬ ماهان می گه اختیار وقتی معنا داره که نظمی در کار باشه و شما بتونید نتیجه ی کارتون رو پیش بینی کنید. [مکث.] ماهان می گه وقتی هیچ چیز رو نشه پیش بینی کرد٬ معنی ش اینه که وقتی شما کاری رو انجام م یدید نیروهای دیگه ای به جای شما تنیجهی کارها رو تعیین می کنند؛ و این دقیقا یعنی بی نظمی. به تعبیر خودش٬ یعنی دویدن در میدان مین اون هم در تاریکی مجض. به همین خاطره که او به این نتیجه رسیده که اختیار تابع نظمه و تا نظمی نباشه٬ اختیار هم معنای روشنی نداره. 

صفحه ی ۲۵


قربان توی یک کتاب خوندم. توی یه کتاب کوچیک. اون جا نوشته بود اگه دریچه های دانستن رو مسدود کنیم رستگار می شیم. نوشته بود همه ی نکبتی که ما دچارش هستیم از توی همین دریچه ها می آد تو. 

صفحه ی ۳۹


امروز کشف مهمی کردم.این کشف محصول سه ماه تفکر و تآمل و مراقبه است. من به طرز غریبی٬ که این کلمات هرزه هرگز نمی توانند بگویند چه قدر٬ از این کشف هیجان زده ام. آن قدر که دلم می خواهد بروم بالای ساختمان این جا و فریاد بکشم. من امروز دریافتم که سرانجام همه ٬ بی گمان همه و بدون هیچ استثنایی٬ خواهیم مرد. من امروز این واقعیت را٬ این یقین یگانه و یکتا را٬ که بی تردید و تا صد سال دیگر هیچ اثری از ما هنرپیشه های سینما٬ فوتبالیست ها٬ نویسنده ها٬ خواننده ها٬ فیلسوف ها٬ ملکه های زیبایی٬ قاضی ها٬ محکوم ها٬ رئیس جمهورهای دنیا٬ عاشق ها٬ معشوق ها٬ سیاه ها٬ سفیدها٬ زردها٬ سرخ ها٬ و هر کس که فکرش را بکنید بر روی زمین نخواهد بود٬ از عمق جان دریافتم. من از این حقیقت٬ از این عدالت محض٬ از این تنها عدالت مطلق هستی که هیچ عدالتی به وضوح و شفافیت و شکوه و قطعیت و معناداری آن نیست٬ از این که تنها تا صد سال٬ فقط تا صد سال دیگر حتا یک نفر از ما شش میلیارد آدمی که حالا مثل کرم روی این تل خاکی در هم می لولیم  وجود نخواهیم داشت٬ به طرز به شدت سکر آوری خوش حالم. 

صفحه ی ۴۱


گفتم که تماس بیهوده ست. گفتم که حفره ی عشق رو با تماس نمی شه پر کرد. 

صفحه ی۴۲ 

 

کتاب: دویدن در میدان تاریک مین/نمایشنامه در چهار پرده/ نویسنده: مصطفی مستور