- کوچه ای مه آلود
- به کجاست؟
- بن بست؟! کس نمی داند
- چه وقت؟
- هزاران سال
سرد و گنگ
و شاید در چشم بر هم زدنی
- چرا گامی بردارم؟
- گمگشته ای پرم از ندانستن، چون تو
این بی زمان بی نشان را
با من قدم بزن
کوچه ای هست
کافی نیست؟
من
هفت دی ماه نود و پنج
پنج بعد از ظهر
به به، مبارک باشد سروده جدید، بسیار نیکو ... سوال و پاسخ هر دو خیلی خوب هستند، ... اگه در زمان حال بتونیم از زندگی و بودو نبودش لذت صحیح ببریم، آینده دیگه مهم نیست، نگرانی بابت اتفاقات مجهول آینده مشکلی رو حل نمی کنه، ... الان که درست زندگی کنیم، آینده هم حتما درست تر خواهد شد
الان یک متنی از ولتر رو خوندم و متوجه شدم با ایشون نیز همنظریم
.
"ﻭﻟﺘﺮ" ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ :
ﻣﺎ ﻫﺮﮔﺰ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﻢ ﻣﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢ .
ﻣﺎ ﺑﺠﺎﯼ ﺁﻧﮑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﺑﻪ ﺍﻣﯿﺪ ﯾﮏ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺧﻮﺏ ﻭ ﺧﻮﺵ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍﯾﻢ ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﻣﺮﻭﺯﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﯽ ﺩﻫﯿﻢ.
ﻣﺎ ﻭﻗﺖ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﭘﻮﻝ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﺷﻐﻞ ﺑﻬﺘﺮ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﺑﺎﺯﻧﺸﺴﺘﮕﯽ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﻣﺴﺎﻓﺮﺕ ﻭ ﺗﻌﻄﯿﻼﺕ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﻭ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺍﺻﻼ ﺗﻮﺟﻬﯽ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﻢ .
"ﻫﻨﺮﯼ ﻭﺍﺭﺩ ﺑﯿﭽﺮ" ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﺩﺭ آﯾﻨﺪﻩ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﭘﯿﺶ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ ﺍﮔﺮ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯽ ﻏﺬﺍ ﺑﺨﻮﺭﯼ ﺍﺯ ﻧﻮﺭ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺗﺎﺑﺎﻥ ﻟﺬﺕ ﺑﺒﺮﯼ ﻭ ﺑﺎ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﺖ ﺑﮕﻮﯾﯽ ﻭ ﺑﺨﻨﺪﯼ ﭘﺲ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﮑﺮ ﮐﻦ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻣﺮﻭﺯﺕ ﻟﺬﺕ ﺑﺒﺮ ﺑﻪ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﻧﮑﻦ ﻭ ﺑﻪ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﮐﺎﺭﯼ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺧﻮﺩ ﻣﻄﻤﺌﻨﯽ ﭘﺲ ﺍﯾﻦ ﺷﺎﻧﺲ ﺑﺰﺭﮒ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧﺪﻩ ﻭ ﻗﺪﺭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻥ...!
و فردا اگه آه در بساط نداشتی و رفتی گوشه خیابون خوابیدی فدا سرت!
خخخ، تا آه در بساط داشتن چه معنیی داشته باشه، بشر ثابت کرده که طمعش در آه در بساط داشتن بی پایان هست و همین حرص و طمع که به شکل های مختلف در افراد دیده میشه، مثل مرض پز دادن، همیشه آدم ها رو به سمت سقوط و نابودی انسانیتشون هدایت می کنه
.
خواهر به خواهر رحم نمی کنه، هی دوست داره یه لباس نو بخره، یه انگشتر جدید بخره یا یک وسیله ای بخره که حتی استفاده مفیدی هم نمی تونه ازش بکنه، ولی حداقل می تونه پزشو جلوی اطرافیانش بده
اگه انسان بتونه حداقل کمی از عقلش استفاده کنه، هیچوقت به راه و مسیر اشتباهی که دیگر افراد در اون حرکت کردند، قدم نمیذاره
.
مثلا شما اگه در مورد روش زندگی کردن، نظر افرادی که به مرگ نزدیک شدندو سوال کنید، به همان نتیجه ای می رسید که محققین رسیدند و بنابر این اگه کمی به فکر منافع واقعی خود باشید، راه اون افراد و تجربه تلخشون از زندگی رو تکرار نخواهید کرد
5 حسرت بزرگ انسانها در پایان زندگی
پرستاری در یکی از بیمارستانهای استرالیا که ویژه نگهداری از بیماران در شرف مرگ بوده، بر اساس گفتههای بیماران در آخرین لحظات عمر، عمدهترین موارد پشیمانی و حسرت آنان را جمع آوری و دستهبندی کرده است. بهگفتۀ وی، متداولترین مورد پشیمانی افراد این بوده که «ای کاش آنقدر سخت و طولانی کار نکرده بودم.»
این پرستار به نام «برونی ویر» آخرین گفتهها، آرزوهای بربادرفته و حسرتهای این افراد را ابتدا در وبلاگ خود منتشر کرد. مطالب این وبلاگ چنان مورد توجه قرار گرفت که وی براساس آن کتابی نوشته است بهنام «پنج پشیمانی عمده در لحظه مرگ».
«برونی ویر» در کتاب خود اشاره میکند که اکثر افراد در لحظاتی که در انتظار مرگ هستند، دید بسیار دقیق و روشنی راجع به زندگی خود و زندگی بهطور کلی پیدا میکنند و کسانی که هنوز عمری برای آنها باقی مانده با توجه به این مطالب شاید بتوانند از تجارب دیگران بیاموزند.
ای کاش شهامت داشتم زندگی خود را به شکلی سپری کنم که حقیقتا دوست داشتم؛ و نه به شیوهای که دیگران از من انتظار داشتند.
این موضوع، یکی از عمدهترین موارد پشیمانی درمیان اکثر افراد بوده است. وقتی که لحظات پایانی زندگی فرا میرسد، بسیاری از افراد بهروشنی درمییابند که بخش عمدهای از آمال و آرزوهای خود را عملی نکردهاند. آنها درمییابند که دلیل مرگ آنها تا حد زیادی به تصمیمهایی که در طول زندگی گرفتهاند بستگی داشته است. سلامت شاید بزرگترین منبع آزادی و آزادی انتخاب است؛ و معمولا افراد تا زمانی که زندگی آنها به خطر نیفتاده قدر این نعمت را نمیدانند.
ای کاش اینقدر سخت و طولانی کار نکرده بودم.
معمولا بیماران مرد از این نکته شکایت داشتند. آنها دوران کودکی فرزندان و همدهمی با همسر خود را به خاطر ساعات کار طولانی از دست داده بودند. ولی در مورد نسل قدیم که درصد کمتری از زنان شاغل بودهاند این موضوع کمتر در میان بیماران زن رایج بود. تمام مردانی که در بستر مرگ با آنها صحبت شده، از سپری کردن ساعات و روزهای طولانی در محیط کار پشیمان بودند.
ای کاش شهامت بیان احساسات خودم را داشتم.
بسیاری از افراد درمقاطع مختلف زندگی و یا در شرایط گوناگون، برای حفظ مناسبات مسالمتآمیز با دیگران از بیان صریح احساسات خود طفره میروند. به همین خاطر زندگی آنها از آن چیزی که واقعا باید باشد فاصله میگیرد و یا آنها هیچگاه آن کسی نخواهند شد که آرزو و یا توانایی آن را داشتهاند. بسیاری از افراد تحت تاثیر تلخکامی و یا ناکامیهای ناشی از مماشات با دیگران و محیط، به بیماریهای جدی مبتلا میشوند
ای کاش تماسم را با دوستانم حفظ کرده بودم.
خیلی از افراد تا لحظات پایانی عمر قدر دوستان خوب و یا ارزش حفظ تماس با دوستان قدیمی را نمیدانند؛ و معمولا در فرصت کوتاه قبل از مرگ امکان جستوجو و پیدا کردن این دوستان قدیمی فراهم نیست. بسیاری از افراد چنان در زندگی خود غرق میشوند که به سادگی تماس با دوستان را فراموش و یا کلا حذف میکنند. بسیاری در لحظات پایان عمر خود از اینکه برای دوستی و روابط خود ارزش کافی قائل نبودهاند دچار پشیمانی میشوند.
ای کاش به خودم اجازه میدادم که شادتر باشم.
این مورد از پشیمانی در کمال تعجب بسیار عمومیت دارد. بسیاری از افراد تا لحظات پایانی عمر خود متوجه نشده بودند که شاد بودن در حقیقت یک انتخاب است. بسیاری سالیان عمر خود را با تکرار عادات و الگوهای همیشگی زندگی خود طی کرده بودند. بسیاری بهاصطلاح «آرامش» ناشی از تکرار الگو و عادات همیشگی را بر تغییر ترجیح داده بودند. و این هراس از تغییر، هم جنبههای فیزیکی و هم جنبههای احساسی و عاطفی زندگی را شامل میشود.
منبع: مجله اینترنتی مکتب کمال
در کل منظور این آقایون اینه که اگه امروز درست زندگی کنید، فردا گرفتار هیچ رنجی نخواهید شد
... شاید قبلا هم گفته باشم، رنج چیزی متفاوت هست نسبت به سختی، رنج باعث غمو غصه و اندوه میشه، اما سختی کشیدن همیشه باعث رشد، تکامل و افزایش آگاهی ها میشه، ........................................................................................................ سختی کشیدن همراه با لذت بردن هست ولی در رنج کشیدن لذتی وجود نداره، ... مثل کوهنوردی که وقتی به سمت قله کوه صعود میکنه، سختی زیادی می کشه، ولی این سختی بشدت لذت بخش و رشد دهنده هست و اثری از غمو غصه توش دیده نمیشه
یک آدم داریم مثل همون دیوژن که سرمایه اش فقط لباس های تنشه اما هیچ رنجی در زندگی نمی کشه، یه آدم هم داریم که سرمایه مالی خوبی داره ولی همش گرفتار رنج و عذاب و نارضایتی از زندگیشه، ... و اینجاست که باید بررسی کرد کدوم یکی از این افراد به معنای واقعی خوشبخت هستند
البته من خودم گنده لات مشکل دار ها هستم ولی حداقل خوب می دونم که مشکلاتم مربوط میشه به افکار و رفتارهای غلطی که داشته ام
به عنوان مثال در چند ماه گذشته من برای همکارهای شغلیم یک سری طراحی انجام دادم که اگر مبلغ توافق شده رو بهم میدادند، الان باید بیست و پنج میلیون تومان توی جیبم می بود، اما اشتباهم این بود که به صورت گفتاری و بدون قرارداد این مبالغ رو توافق کرده بودیم و باعث شد که فقط حدود دو میلیون تومان دستمو بگیره ......................................................................................................... این فکر و رفتار اشتباهم مسبب این شد که این ترم نتونم هیچ امتحانی بدم، چون سایت دانشگاه به خاطر بدهی قبلیم به روی من بسته شده، نه می دونم چه روزهایی امتحان دارم و نه می تونم کارت ورود به جلسه رو بگیرم، ..................................................................................... البته در کنار این موضوع وقتی متوجه شدم که آدم در دانشگاه های فعلی داخلی در عموم رشته های تحصیلی، ( رشته های غیر از مثلا زبان ) هیچ مطلب مفید محسوسی رو یاد نمی گیره، و اصلا کسی نیست که یاد بده، همچنین مدارک دانشگاهی ایران رو هیچ کشوری قبول نداره، به این نتیجه رسیدم که بیشتر از این وقتمو در دانشگاه تلف نکنم و از این به بعد به جای دانشگاه رفتن بشینم و خودم مطالعه شخصی انجام بدم، ................................................ خلاصه من کارمو انجام دادم، معدل ترم قبلم هم هجده شده بود اما نه کار باعث موفقیت من شد و نه درس، مانع من برای موفقیت، فکر و رفتار اشتباهم بود
کاری ندارم به اینکه واسه شما مهم هست یا نه، ولی خدا ذلیلشون کنه که پولتون و ندادن
چرا زبان رو استثنا قرار دادین؟ بیاین ارشد زبان بهتون نشون بدم که در حد آی عم عه بلک بورد زبان بلده!
ناراحتم که شهریه دانشگاه رو نداشتین ولی خوشحالم که دیگه نمیرین دانشگاه!! (از رویاهای محالم اینه که یک روز مردم همه از دانشگاه استعفا بدن و بذارن این مفت خورها به خاک سیاه بشینن!)
حواستونم بیشتر جمع کنین، شاید پول واستون مهم نباشه ولی رو دادن به مفت خورها قطعا کار خوبی نیست!
امروز یک خانم دانشجوی ارشد رشته گرافیک بهم زنگ زد و گفت از چند تا چاپخانه سراغ یک طراح حرفه ای رو گرفتم تا مشکل ارائه درسیمو حل کنم و شما رو معرفی کردند، عصری اومد پیشم، در ضمن یکی از دوستان طراحم که فعلا مدرکشون دیپلمه ولی در گرافیک فوق العاده حرفه ای هستند نیز پیشم بود، ............................................................................................................ متوجه شدیم که اون خانم، خانم خوبی بود اما اولین و لازم ترین نرم افزار گرافیکی یعنی فتوشاپ رو بلد نیستند و در ارائه درسی خیلی مشکل داشتند، بعد از اینکه مشکلشونو حل کردیم و ایشون رفت، یهو منو دوستم با هم گفتیم: مع ع ع ع ع ع ع ع ع، دانشجوی ارشد گرافیک مملکت گل و بلبلمون مدرک تحصیلی داره ولی حتی الفبای گرافیک رو هنوز نتونستند یاد بگیرند که این و مثال های فراوان مشابه حاکی از کیفیت در حد صفر دانشگاه های کشورمونه
به حضورتون عرض کنم یه جایی خوندم که زندگی هر روز که می گذره راحت تر نخواهد شد، بلکه این ما هستیم که باید زبده تر و ماهر تر از قبل بشیم و در این صورته که حتی با سخت تر شدن زندگی بازم بهمون خوش می گذره و بازم احساس راحتی خواهیم کرد، .................................................. برای منم در مورد مشتری هام چنین اتفاقی رخ داده، هر روز دارند گرگ تر میشند، تا به کارم نیازمند هستند، دقیقه به دقیقه زنگ میزنند بهم ولی وقتی کارشون حل شد، یا بنده رو فراموش می کنند یا اگه زنگ زدم بهشون جواب نمیدند، در هر صورت، بازم به نظر من اشکال از اونا نیست، اونا ناخواسته دارند کاری می کنند که من حرفه ای تر و دقیق تر عمل کنم و این نیز مثل بقیه اتفاقات، اتفاق خوبیه
اون آقایون هم بودن یا نبودن دانشگاه واسشون مهم نیست، اونقدر پول بی زبون توی دستو بالشون افتاده که تا هزارها میلیارد سال دیگه پول واسه خرج کردن دارند، طبق گزارش ویدیویی یک خبرنگار، به تازگی یک کوه در سیستان و بلوچستان کشف کردند که به تایید کارشناس ها حداقل ده میلیون تن طلا توش هست، این تازه یک قلم از هزاران قلم منبع درآمدشون در کشوره، با همین یک قلم یک کشور دیگه رو کامل می تونند بخرند، .................................................................................. در هر صورت ممنونم بابت همدردی، اما باید بگم زندگی هنوز بسیار زیباست و خیلی خوشحالم که من در کنار سایر مردم تونستم جهان به این زیبایی رو ببینم