زمانی که با زمانه ی خویش نساختی٬ و با مسند نشینان و امربران ایشان کنار نیامدی٬ و آنچه را که جاهلان می گویند٬جاهلانه باز نگفتی٬ به تبعید ابدی روح گرفتار خواهی شد
صفحه ی ۱۵
از دید پدران گویی تمام معایب از مادر به فرزند می رسد٬ همه ی محاسن از پدر.
صفحه ی ۱۹
هدف دانش٬ دانش نیست٬ حضور است و اقدام٬ پیوستن به خلق و خدمت به مخلوق٬ نه بریدن از جهان ملموس و محسوس و فرو رفتن در خویش.
صفحه ی ۲۱
او خیره سری در معنا را طالب است نه در صورت را.
صفحه ی ۲۳
انسان برای توانستن خلق شده است محمٌد٬ نه نتوانستن. اگر خواست خدا بر ناتوانی انسان بود٬ از اصل انسانی خلق نمی کرد.
صفحه ی ۲۴
عبادت کاریست که انسان٬ در خلوت می کند٬ و به زمزمه یا در دل٬نه به فریاد.
صفحه ی ۳۰
از زبان یکی از وزرای به راستی مومن اقلیم فارس٬ چه حرف ها باید شنید٬ از این سخنان٬ بوی سفسطه می آید پدر٬ نه فقاهت و فلسفه. آب٬ فراوان است و به قدر نیاز همگان. ما اگر تشنه ایم و نیم تشنه٬ به حساب خالق باران و چشمه نباید گذاشت پدر!
صفحه ی ۳۱
پدر! تقلید٬ در صورتی تقلید است که مقلٌد٬ انسانی بالنٌسبه فرهیخته و صاحب رای باشد. مقلٌد باید که خود قدرت تشخیص نیک از بد٬ درست از نادرست٬ راه ار بیراه را داشته باشد؛ اما گرفتار شکٌ میان این و آن باشد. مقلٌد٬ بران آن تقلید نمی کند که بار مسئولیت ها را از گرده ی خود بردارد و بر دوش اهل فضل بگذارد. مقلٌد مغلوب٬ تقلید راهم بی قدر می کند پدر ...
صفحه ی ۳۴
شب کویر سرشار از خداست.
ــ اگر شبی نیمه شبی دلی به کویر بسپاری٬ و صدای راه رفتن خرامان ستارگان را بشنوی٬ و درخشش هزار خورشیدی آسمان کویر را ببینی٬ و کهکشان را٬ و جاده های شفٌاف قلب آسمان را٬ و شهاب های خط نورکشان را بیابی٬ وآن خاموشی سحرآمیز پر غوغا را بشنوی٬ و نفس باد نمکین کویری را٬ مشک فشان٬ ببویی٬ و جوان شدن دمادم عالم پیر را باور کنی٬ و سماع صوفیانه ی روح را احساس کنی٬ خواهی دانست که شب کویر٬ سرشار از خداست٬ و کویر٬ گوشه یی از ملکوت خداوند است...
کاش که در کناره ی کویر جایمان بدهند!
صفحه ی ۴۱
ــ آه خدای من! چه مدت است که به انتظار نگهش داشته یی بانو؟
ــ دیری نیست. لب حوض٬ با ماهیان گفت و گو می کند.
ــ بهتر بود با گربه ها گفت و گو می کرد تا اینگونه در کمین ماهیان مظلوم ننشینند...
صفحه ی ۴۳
عاشقی٬ می دانی که حرفه ی ارزانی نیست. به قیمت جان ــ و به اقساط ــ خریده ییمش.
صفحه ی ۴۵
لباس قدیسان را پیش از آن که پای در میدان تقدٌس راستین بگذاری بر تن مکن!
صفحه ی ۴۶
ادامه دارد ...
کتاب: مردی در تبعید ابدی بر اساس زندگی ملاصدرای شیرازی صدرالمتألهٌین
/ نویسنده: نادر ابراهیمی
سپاس!مرا به اندیشیدن وا داشتی.
وبلاگ زیبایی داری آرامش بخش.آماده ی تبادل لینک هستی
اگر افتخار دادی منو با اسم چند لحظه سکوت لینک کن و بگو با چه اسمی لینکت کنم
به منم سر بزن
سپاس
خیلی زیباست......