نام من عشق است آیا می شناسیدم؟
زخمی ام٬ زخمی سراپا٬ می شناسیدم؟
با شما طی کرده ام راه درازی را
خسته هستم٬ خسته٬ آیا می شناسیدم؟
پای رهوارش شکسته سنگلاخ دهر
اینک این افتاده از پا٬ می شناسیدم؟
می شناسد چشمهایم چهره هاتان را
همچنانی که شماها می شناسیدم
اینچنین بیگانه از من رو مگردانید
در مبندیدم به حاشا می شناسیدم!
اصل «من» بودم٬ بهانه بود و فرعی بود
عشق «قیس» و حسن «لیلا» می شناسیدم؟
در کف «فرهاد» تیشه من نهادم٬ من
من بریدم «بیستون» را می شناسیدم؟
مسخ کرده چهره ام را گرچه این ایام
با همین دیوار حتی می شناسیدم!
من همانم آشنای سالهای دور
رفته ام از یادتان؟ یا می شناسیدم؟!
از: حسین منزوی
فوق العا ده بود ...
خدایا نمیدانم که هستی یا نه فقط امیدوارم که باشی چرا که به بودنت سخت نیازمندم.
اصولا اساس اثبات وجود خدا عشق است زمانی که عشقی در شما وجود داشته باشد ـ هر نوع عشقی که بتوان در نظر گرفت ـ حس عاشقی را تنها تو میفهمی چه اگر حست را بخاهی برای کسی بگی شدیدا ناتوانی.این بیت تا حدودی مصداق وجود خدا ست:
آتش بگیر تا که بدانی چه میکشم احساس سوختن به تماشا نمی شود
یعنی تو خودت از درون بهش برسی بعد بیرون دنبالش بگردی.
امیدوارم تونسته باشم قانعتون کرده باشم