...وقتی کاملا آماده ی رفتن شده بودم، موقعی که کیف هایم را گرفته بودم دستم، مدتی دم پله ها ایستادم و برای آخرین بار نگاهی به راهرو خراب شده انداختم. بغض گلویم را گرفت و زدم زیر گریه. نمی دانم چرا. کلاه قرمز رنگ شکارم را به سرم گذاشتم و نقاب آن را، همان طور که باب میلم بود، کشیدم به عقب، و بعد، تا آنجا که صدا از سینه ام در می آمد فریاد کشیدم:" آی بی شعورها، تخت بخوابین!" به شما قول می دهم که تمام آن حرامزاده هایی که توی خوابگاه خوابیده بودند، از خواب پریدند. بعد آدمد بیرون. یکی از احمق ها روی پله ها پوست بادام زمینی ریخته بود، پایم لیز خورد و چیزی نمانده بود که با کله بخورم زمین و گردنم بشکند...
صفحه ی 82
...انگشت های ارنی موقع پیانو زدن پیدا نبود - فقط صورت گنده اش دیده می شد. حتم ندارم که وقتی من رفتم تو، اسم آهنگی را که ارنی داشت می زد، چه بود، اما هرچه بود، داشت میرید توی آهنگ. نوت های زیر را بم می زد و بم را زیر، و صداهایی در می آورد که پدر جد آهنگساز هم از آن خبر نداشت، و هزار جور کلک و بامبول داشت روی پیانو در می آورد - کارهایی که بی اندازه آدم را متنفر می کند. با این حال، کاش جمعیت را موقعی که ارنی از پیانو زدن دست کشید دیده بودید. حتم دارم استفراغ می کردید. مردم پاک خل شده بودند. درست شده بودند مثل همان آدم های احمقی که توی سینما به چیزهایی که اصلا خنده دار نیست، مثل کفتار می خندند. به خدا قسم اگر من نوازنده ی پیانویی، هنرپیشه ای یا از این جور اشخاص بودم و این کله خرها خیال می کردند که من هم پخی هستم، حتم بدانید خیلی بدم می آمد. حتی دلم نمی خواست برایم کف بزنند. این مردم همیشه برای چیزهایی کف می زنند که چرند و بی معنی هستند. اگر من نوازنده ی پیانو بودم توی صندوقخانه ی منزلمان پیانو می زدم...
صفحه ی 129
... من و جناب سروان نیروی دریایی به همدیگر گفتیم که از دیدن همدیگر خیلی خوشوقت شدیم که واقعا ناراحت کننده است. من همیشه به اشخاصی که از دیدنشان ابدا خوشحال نمی شوم، مجبورم بگویم " از دیدنتون خیلی خوشوقت شدم." با این حال اگر آدم بخواهد توی این دنیا جل و پلاسش را از آب در بیاورد، مجبور است که از این جور مزخرفات به مردم تحویل بدهد...
صفحه ی134
... آنقدر افسرده و دلتنگ بودم که حتی فکر هم نکردم. تما م بدبختی های آدم از همین جاست. وقتی که زیادی افسرده و دلتنگ است، حتی نمی تواند فکر بکند...
ناطور دشت!
دوست دارم دوباره بخونمش :)
حالا گرفتی کودک نفهم کدوم کتاب رو می گفت؟!!
اوهوم! :(