اگنس مرده است، داستانی او را کشت

فقط گفت: «برید لطفا پیشش. حالش خوب نیست.»

تشکر کردم و قول دادم که بروم. نامه ای را که برایش نوشته بودم پاره کردم. از یخچال آبجویی آوردم و نشستم کنار پنجره. فکر کردم اگر الان بروم پیش اگنس یعنی برای همیشه رفته ام، گفتنش راحت نیست، گرچه دوستش داشتم و کنارش خوشبخت بودم، اما بدون او احساس آزاد بودن می کردم. برای من هم همیشه آزادی مهم تر از خوشبختی بوده. شاید این همان چیزی بود که دوست دخترهایم اسمش را گذاشته بودند خودخواهی.

صفحه ی 111

کتاب: اگنس

نویسنده: پتر اشتام

ترجمه: محمود حسینی زاد

انتشارات افق


کتاب خوبی بود. زیاد نیاز به فکر و تحلیل نداشت و برای روزهای تعطیل و گذروندن زمان بد نبود. تنها بخشی که فکر کردم می تونه یک تکه ی دوست داشتنی باشه همین بود:

برای من همیشه آزادی مهم تر از خوشبختی بوده.

نکته ای توی این جمله هست که معمولا نادیده گرفته میشه. آزادی همون خوشبختی نیست! اکثر آدم هایی که از نداشتن آزادی آه و ناله می کنن این رو نمی دونن که آزادی توی پر قو تقدیم به آدم نمیشه. باید خوشبختی رو فدای آزادی کرد. 

من

نظرات 33 + ارسال نظر
بهمن خان یکشنبه 9 مهر‌ماه سال 1396 ساعت 02:08 ق.ظ

سلام ننه، چن شب پیشاوا، ماه کامل شده بود آ من روی مود وصل شدن قرار گرفته بودم، اما حال نداشتم کامنت بذارم تا امشب
.................................
آ دیگه اینکه چن ماهیس هیشکی لجی منو در نیاوردس آ هیشکی روو اعصابم راه نفرتس
.................................
با اینکه طبقی معمول جیبم خالی آ مشکلات به وفور در زندگیم جریان داشتن، اما همین زندگی بس ناجوانمردانه بهم خوش گذشتس و همش کیفی دنیا رو می کردم خدا رو شکر
.................................
خلاصه تصمیم گرفتم یه سری اینجا بزنم بلکی یخوده بازم لجم در آد، سر زدم آ خوشبختانه این مطلبا شوما رو که خوندم لجم در اومد که جای تشکر و قدردانی دارد

بهمن خان یکشنبه 9 مهر‌ماه سال 1396 ساعت 02:18 ق.ظ

سومندش، من نی می دونم این نویسنده ها کورو کچلو خودفریبو جاهلو نادونو پاپتی رو شوما از کوجا می جورید
............................
آخییییشششش، یخده چی فحش دادن توی زندگی واقعا لازمس، اسش آدم کلی سبک آ رنگو رووش وا میشِد
............................
دومندش، شوما که اومِدِی موضوع آزادی رو مطرح کردی، حدی اقِل یه تعریف از آزادی می کردید تا ما هم بدونیم آزادی از نظری شوما چی چیس، چون هر چی که هست به احتمالی قریب به یقین تعریفی شوما با مالی ما فرق می کوند
...........................
اولندش، تا دنیا دنیا بودس، آدِما همیشه آزاد بودند، آ اصش لازم نیست کسی آزادی رو بجورِد، آزادی برا آدما همیشه بودس، هست، آ خواهد بود

بهمن خان یکشنبه 9 مهر‌ماه سال 1396 ساعت 02:24 ق.ظ

آ دیگه اینکه مگه چن تا دوست دختر داشتس که همشون با هم اسمش رو گذاشته بودند خودخواهی
...................................
سردیش نی می شدس یه وقت؟ کمو کسری چیزی نداشتس؟
...................................
چی چی آدِمی پر رویی بودس سا

بهمن خان یکشنبه 9 مهر‌ماه سال 1396 ساعت 02:31 ق.ظ

یکی از پیشنهادای خبی که براتون دارم اینس که اسمی این نشریتونو بذارید " تکه هایی لج در آر "
............................
جونی من یه دو هفته ای اینکارو بوکونید آ بی بی نید مشتریاتون چندی زیاد میشند

بهمن خان یکشنبه 9 مهر‌ماه سال 1396 ساعت 02:39 ق.ظ

ننه اِگه آدم یه عقلی دُرُس حسابی داشته باشِد اون وقت می فهمِد که آزادی و محدودیت دستشون توو دستی همس
............................................
مثلندش شوما همیشه آزادی که آب و غذا بخوری، اما عقلیتون به شوما اجازه نی می ده که بیش از حد آب و غذا بخورید، به عبارتی عقل برا شوما محدویت میذارِد
............................................
اِگه این محدودیت نباشِد، زبونم لال، رووم به دیفال، یه وقت در اثری زیاد خوردن، آدِم می تِرکِد آ به فنا می رِد

بهمن خان یکشنبه 9 مهر‌ماه سال 1396 ساعت 02:54 ق.ظ

خلاصه اینکه شوما آ دیگرون نی می تونید بووگووید که ما آزادی نداشتیم یا نداریم، آزادی همونجور که اشاره کردم، همیشه بودس
...............................
مثلا خانوماموم هی می گند چرا به زور روسری سری ما می کونند، خو باید بِیششون بوگویم که به شوما می گواند یه جا، که اماکن عمومی باشِد روسری سرتون کونید، اما شونصد هزار جا دیگه هست که شوما می تونید روسری سرتون نکونید و این یعنی آزادی
.............................
تازشم اِگه خانوما واقعا دووس می داشتن که توو اماکنی عمومی هم روسری سرشون نکوونند، موقع انتخابات که می شِِد کله سحر پا نی می شدند تا برند قوانین جاری رو با جونو دل تایید کنند، از یه طرف خودشون همیشه آماده اند تا قوانین رو تایید کنند، آ از طرفی دیگه هی نغ می زنند که ما رو مجبور می کوونند روسری سرمون بووکوونیم
........................... خنده دار نیست؟

بهمن خان سه‌شنبه 11 مهر‌ماه سال 1396 ساعت 04:10 ب.ظ

ایییششششش

بهمن خان سه‌شنبه 11 مهر‌ماه سال 1396 ساعت 04:13 ب.ظ

می گوم که ه ه، من منتقد سرسخت دموکراسی و علم جاری بشر هستم، همچین علم و دموکراسی رو می کوبونم که کمتر کسی میاد جلو تا باهام درگیر بحث بشه
...............................
الانه در یکی از گروه ها یک پست دیدم که دمکراسی رو مورد نقد قرار داده آ بد نیست در اینجا نیز درج کنمش

بهمن خان سه‌شنبه 11 مهر‌ماه سال 1396 ساعت 04:14 ب.ظ

چالشها و تنشهای دموکراسی(1)؛
دموکراسی به مفهوم کلی تشکیل حکومت بر اساس پذیرش حق حاکمیت مردم و تفویض این حق به گروهی خاص از روش های مختلف بر پایه ی آرای مردم برای تشکیل حکومت ،روش حکومتی پذیرفته شده و غالب دنیای امروز است.روش حکومتی ای که پس از قرن ها تجربه روش های مختلف حکومت دارای بیشترین پذیرش و مقبولیت در افکار عمومی است

بهمن خان سه‌شنبه 11 مهر‌ماه سال 1396 ساعت 04:15 ب.ظ

اما این روش دارای مشکلات و نقاط ضعف های بیشماری است که در این سری از این پست ها سعی میشود که تا حد ممکن به انها رسیدگی شود

بهمن خان سه‌شنبه 11 مهر‌ماه سال 1396 ساعت 04:16 ب.ظ

اولین مشکل در دموکراسی این است که نظر و اعتقاد مردم برای انتخاب ارجح است و در اولویت قرار دارد. در اینجا ما مردم را دارای هوش و فراست و عقل و دانش کافی فرض کرده ایم و به او این حق را داده ایم؛زیرا اگر اینطور نبود و ما مردم را دارای علم و دانش و فرهنگ بالایی نمیدانستیم؛مسلم است که این حق را نیز نمیدادیم.
...........................................................
اگر ما بدانیم که غالب مردم دارای سواد و علم و دانش کافی نیستند و به سادگی میتوانند فریب بخورند ؛مسلم است که این حق را نیز نباید بدهیم.
...........................................................
حال سوال این است که ایا مردم از علم و سواد کافی برای استفاده در انتخاب برخوردارند یا به طور واضح تر ایا مردم دارای سواد جامع شناسی و سیاست و فرهنگ و فلسفه برخوردارند که بخواهند انتخاب اصلح داشته باشند؟

بهمن خان سه‌شنبه 11 مهر‌ماه سال 1396 ساعت 04:16 ب.ظ

مسلما اینطور نیست و به طور متعدد ثابت شده که اکثریت شناخت خوبی در حوزه علوم انسانی و جامع شناسی ندارند و در حوزه فرهنگی نیز ضعیف هستند.
.........................................................
حال چرا باید این حق را به مردم داد؛که در جایی که تخصص ندارند و دانش کافی ندارند دخیل شوند و برای کل جامعه تصمیم گیری کنند؟
اگر بخواهم منظور خود را به طور واضح بیان کنم بهتر است مثالی بزنم

بهمن خان سه‌شنبه 11 مهر‌ماه سال 1396 ساعت 04:18 ب.ظ

ایا انتخاب برای کل یک جامعه و یا کشور مهم تر است یا انتخاب در یک حوزه کوچک مثل انتخاب در مورد مسائل پزشکی در یک بیمارستان.
.........................................................
بسیار واضح است که برای انتخاب در حوزه علم پزشکی باید اشخاصی دخیل شوند و حق رای دادن داشته باشند که اطلاعات خوبی در این رشته دارند و علم کافی را برخوردارند و در این حوزه به هیچ وجه اجازه دخالت به کسانی که علمی در این باره ندارند داده نمیشود.ح
.........................................................
ال چطور است که در حوزه علوم اجتماعی وتصمیم گیری درباره یک کشور که بسیار مهم تر از یک اداره یا یک بیمارستان است اجازه دخالت به افراد نا اگاه داده میشود.

بهمن خان سه‌شنبه 11 مهر‌ماه سال 1396 ساعت 04:19 ب.ظ

در حقیقت این بزرگ ترین فریبی است که سیاستمداران بر سر مردم جامعه اورده اند و با دادن حق انتخاب و دخالت به مردم انها را به بازی گرفته اند تا بتوانند اهداف خود را به ثمر برسانند.
...................................................................
زیرا با این روش دیگر دست افراد روشنفکر و نخبه گان فرهنگی بسته خواهد شد.زیرا انسان عامی حرفهایی را قبول میکند و میپذیرد که برای او خوشایند و دلنشین باشد و به دروغ بودن و یا راست بودن ان توجهی ندارد.
.............................................................................
پس افراد سیاسی برای این که نظر و رای مردم را جلب کند شروع به دروغگویی و یاوه سرایی میکند .ولی انسان نخبه ضعف ها را و مصائب را میبیند واز دروغ گفتن پرهیز میکند و مردم را با حقیقت اشنا میکند و چون حقیقت برای انسانها به سبب صدماتی که به جامعه وارد میکند تلخ است پس مسلم است که مردم از
ان روی گردان میشوند.
اسمان ایرانی.

بهمن خان جمعه 15 دی‌ماه سال 1396 ساعت 02:24 ق.ظ

می بینید تورو به خدا، چه وضعیس آخه، هیشکیم پیدا نی می شه بیاد یخده از قربونش برم آلن دوباتن جون بوگد تا مام بیاییم یخده آلنی رو مخسرس کونیم حالشو ببریم، هعععی ی ی، زندگی سخت شدس والا، زندگیااام زندگیا قدیم، همیش تقصیری دیختاتوراس، ایشاالله هر چی دیختاتورس خر گاز بیگیردش، ... هشتک دیختاتور، هشتک آلنی ورپریده، هشتک حلزون

یه ذره دلم واسه لهجه تون تنگ شده بود. فقط یه ذره!

بهمن خان شنبه 23 دی‌ماه سال 1396 ساعت 02:38 ق.ظ

به به، تشریف آوردید به سلامتی و دلی خوش، می گفتید یه مگسی، پشه ای چیزی جلو پاتون سر می بریدم، ... تازشم من خودم لهجه ندارم اما نی می دونم چرا نوشته هام لهجه دارند، ... بعدشم، و خداوند مسخره کنندگان رو دوست می دارد، امام بهمن به بلوغ فکری رسیده، ... خیلیم از خودم موتشکرم

بهمن خان شنبه 23 دی‌ماه سال 1396 ساعت 12:02 ب.ظ

و اما اندر باب موضوع " مسخره کردن " باید به حضور محترمتون عرض کنم، بنده بر این باورم که در این دنیا در تمام اتفاقات خیریت و درس وجود داره، حتی همونایی هم که مورد تجاوز قرار می گیرند دلیلش اینه که افکارشون در در دنیایی شبیه به دنیای هپروت سیر می کنه و زندگی هوشمند ما برای اینکه چنین شخصی به خودش بیاد و افکارش مطابق با دنیای واقعی بشه، یک تجاوز گر رو میذاره بر سر راهش تا درسی به اون فرد بده ................................................................................ ( البته تجاوزات مربوط به کسانی که هنوز به بلوغ نرسیده اند یه بحث دیگه ای داره، در اینجا منظورم از بلوغ، بلوغ عمومی هست، یعنی زمانی که فرد قدرت تشخیص خوب و بد رو پیدا می کنه، بلوغ عمومی نسبت به بلوغ فکری خیلی متفاوته )

بهمن خان شنبه 23 دی‌ماه سال 1396 ساعت 12:04 ب.ظ

من نیز قبلا شبیه به عموم مردم فکر می کردم، یعنی اگر کسی منو به هر دلیلی مسخره می کرد، ناراحت می شدم، اما الان که افتخار پیدا کردم به مرحله ی بلوغ فکری برسم، نه تنها از دست مسخره کن ها ناراحت نمی شوم، بلکه حداقل توی دلم ازشون تشکر و قدردانی هم می کنم، ............................................................................................................ تشکر بابت اینکه کمک کردند یا کمک می کنند که اعتماد به نفسم رشد پیدا کنه، در بسیاری از مواقع نیز مسخره کن ها کمک می کنند تا من به عیب یا عیب هایی از خودم که قابل برطرف شدن هستند، اقدام کنم، خلاصه خدا خیرشون بده مسخره کن ها رو

بهمن خان شنبه 23 دی‌ماه سال 1396 ساعت 12:04 ب.ظ

یکی از نقل قول هایی که خیلی بهش علاقه دارم اینه:
.
زندگی،
یک آینه است
و ما در رفتار دیگران،
بازتاب کارهای خودمان رامی‌بینیم.

بهمن خان شنبه 23 دی‌ماه سال 1396 ساعت 12:06 ب.ظ

یعنی اگر کسی به ما بدی می کنه، صرفا به خاطر وجود ضعف و نقص هایی در خودمون هست که بدی می بینیم، اگر انسان به بلوغ فکری برسه و تصمیم بگیره ضعف ها و نقایصش رو برطرف کنه، کسانی که بهش بدی می کنند، هر روز کمتر و کمتر میشند

بهمن خان شنبه 23 دی‌ماه سال 1396 ساعت 12:08 ب.ظ

یک نکته ی جدید هم که یاد گرفته ام اینه که، اگر مایی که به بلوغ فکری رسیدیم خخخخخ، می دونم زورتون میاد هی این جمله رو تکرار می کنم، اما اشکالی نداره، راحت باشید، ............................................................................................... اگر ما تصمیم می گیریم با نیت خیر، کسی رو که هنوز به بلوغ فکری نرسیده مسخره بکنیم، باید حواسمون باشه که مراعاتشم بکنیم، یعنی نسبت به ظرفیت حاضرش، مسخرش کنیم نه بیش از ظرفیتش، یا حداقل اول یه مقدار اطلاعات و آگاهی در اختیارش بذاریم تا آمادگیشو داشته باشه، بعد با خیال راحت پدرشو در بیاریم حالشو ببریم

بهمن خان سه‌شنبه 26 دی‌ماه سال 1396 ساعت 12:49 ق.ظ

ننه آخه شوما چرا با اعصابی من بازی می کونید، پانزده ساله با صدها نفر در انواع گروه ها راجبی عدالتی شگفت انگیز و بی نظیر حاکم بر این دنیا بحث کردم و همیشه ادعای خودمو ثابت نمودندی، .......................................... مخاطبانم هم در بحث ها همیشون همچین در می رفتند که انگاری هیچوقت نبوده اند، ........................................ یک اتفاق خیلی تابلو رخ داده، اکتفا می کونم فقط به یکی از دلایل، به نظری شوما واسه چی چند ساعت قبل از حادثه، سیستم های راداری نفتکش رو خاموش کردند؟ عایا نی می دانید؟

بهمن خان سه‌شنبه 26 دی‌ماه سال 1396 ساعت 12:50 ق.ظ

من بیشتون می گوام، چونکه می خواستند کسی نفهمه محمولشونو دارند می برند کره ی شمالی، همون کره ای که برده ی روسیه هست و به فکر به آتش کشیدن دنیاست، .......................................... به گمان بنده نیز، خالقمون حق کسانی که می خواستند به آتشزنان دنیا کمک کنند رو گذاشت کفی دستشون و این یعنی عدالت بی نظیر و شگفت انگیز

خب اونوقت این خالق قشنگتون نمی تونست حق اون آتشزنان دنیا رو هم بذاره کف دستشون و جزغاله شون کنه؟ اونطوری دیگه کسی به خودش زحمت نمیداد بره کمکشون کنه

بهمن خان سه‌شنبه 26 دی‌ماه سال 1396 ساعت 11:23 ب.ظ

خخخ، به جای آتش افروزان نوشته ام آتشزنان، البته منظور رو رسوندم، ... به حضور مبارکتون عرض کنم اونا که به عمد باید همیشه و در زندگی همه حضور داشته باشند، ... راجب فلسفه ی یین و یانگ به گمانم قبلا صحبت نموده ایم، بر طبق این فلسفه که تا این لحظه همیشه جلوی چشمان ما و جلوی چشمان دیگران بوده و رویت شده، محال ممکنه بدی در زندگی کسی وجود نداشته باشه، محال ممکنه تاریکی نباشه، زشتی نباشه، سرما نباشه، گرسنگی نباشه و الی آخر

بهمن خان سه‌شنبه 26 دی‌ماه سال 1396 ساعت 11:30 ب.ظ

این یک موضوع بسیار ساده هست که متاسفانه عمومیت بشر بعد از گذشت حداقل ده ها هزار سال زندگی، هیچوقت نخواستند اونو بفهمند و چشمانشونو به روی واقعیت زندگی باز کنند و همیشه دوست داشتند در توهمات و دنیای هپروت خودشون سیر کنند .................................................................................... البته اشکالی هم نداره، همون هپروت بمونند و رنجشو هم بکشند، بالاخره یه روزی از رنج کشیدن خسته می شند و مجبور میشند از عقلشون که هیچوقت استفاده نکرده بودند، استفاده کنند

بهمن خان سه‌شنبه 26 دی‌ماه سال 1396 ساعت 11:33 ب.ظ

جهل عمیق مردم بلایی به سرشون آورده که مطابق با نظر بشر بدوی و عصر حجری، هنوز فکر می کنند بهشت و مدینه ی فاضله جاییه که همه در اونجا خوب باشند و همه در رفاه باشند، ............................ در صورتی که وجود یک عقل حتی در اندازه ی بسیار ریز مثل یک ارزن، براحتی می تونه به آدم ها کمک کنه و بفهمانه که اون بهشت احمقانه، کسل کننده و بدون هیچ لذتی، در اصل یک شعبه از جهنم هست،........................................... در جایی که بدی نباشه، آدم کی می تونه معنی خوبی رو بفهمه و خوبی رو درک کنه؟ وقتی تاریکی نباشه، روشنایی معنا نداره، زشتی نباشه، زیبایی قابل درک نیست، گرسنگی نباشه، سیری رو نمیشه فهمید و نمیشه ازش لذت برد، ........................................................ شما اگه گرسنه نشی، آیا هیچوقت می تونی لذت سیری رو بفهمی؟ نمی تونی دیگه، وقتی سرما نباشه، آیا هیچوقت می تونید از رفتن به زیر یک لحاف گرم لذت ببرید؟ نمی تونید دیگه، پس خیلی بهتر اینه که آدم ها دست از تلاش برای فریب خود و دیگران بردارند و از این زندگی بسیار شیرین و لذت بخش، لذت وافر ببرند

بهمن خان سه‌شنبه 26 دی‌ماه سال 1396 ساعت 11:39 ب.ظ

خالق ما به عمد همیشه بدها رو میزاره سرراهمون، طوفان ها رو همینطور، سختی ها رو، بی پولی ها، زشتی ها، تاریکی ها و خیلی دیگه از این موارد، ................. عایا اگر طوفان نباشه، کسی می تونه به یک ناخدای ماهر، آگاه و توانمند تبدیل بشه؟...............عایا اگر یک مربی ورزشی، به شاگردانش سختی نده و رسشونو نکشه، اون شاگران با خوردن و خوابیدن و لنگ هوا کردن، می تونند لذت یک قهرمان و ورزشکار حرفه ای رو ببرند؟......................... با صدای بلند پاسخ بدید و خجالت نکشید

بهمن خان سه‌شنبه 26 دی‌ماه سال 1396 ساعت 11:40 ب.ظ

منتظر این پاسختون می مونم، دلبندم، خالق یه چی می دونه که یه چی می کنه

بهمن خان چهارشنبه 27 دی‌ماه سال 1396 ساعت 09:30 ب.ظ

جواب هم ندادید، ندادید، منم یه چی گفتم که یه چی گفته باشم، مهم اندیشیدنه، یکی از چیزایی هم که به اندیشیدن صدمه میزنه علی الخصوص در رابطه با موضوع فلسفه ی زندگی، مطالعه کردنه، این طور که من متوجه شدم، اکثریت فیلسوف ها هم بدون اینکه حتی یک کتاب خوانده باشند، فیلسوف شدند، ........................................................ مطالعه کردن یک نوع از انواع تقلید کردن هاست و تقلید در عموم موارد همیشه دردسر ساز و مشکل آفرین بوده، ................................... با شنیدن این حرفها، طبیعتا ذهن شما در مقابل فهمش، مقاومت می کنه، چرا؟ چونا از ایام کودکی به شما تلقین کردند که مطالعه کردن کار خوبیه و ذهنتون نمی تونه غیر از اون تلقینات رو قبول کنه مگر آنکه ذهنتون بسته نباشه و همیشه آماده برای تغییر کردن باشید، مطالعه کردن با در نظر گرفتن بعضی شرایط می تونه اثر مثبت هم داشته باشه ولی هیچوقت قابل مقایسه با اندیشیدن نیست

بهمن خان شنبه 30 دی‌ماه سال 1396 ساعت 05:49 ق.ظ

ننه چی چی با اکراه نظراتی گوهر باری منو تایید کردید، حتمنشم هر کامنتیمو تایید می کردید یه ایییشششی هم از تهی اعماقی دلتون می گفتید، .................................................. حالا که اینجورس باید بوگوام مناوا، اکثری مواقع نظراتمو اندکی اغراق آمیز می گوام تا قشنگ مفهوم باشِدو قشنگ جذبی خونتون بشِد، وگرنه هیچ آدِمی عاقلی راضی به سوختن آدِما دیگه نی می شِد، البته اون ملوانا معلوم نشد چی به سرشون اومدس، ایشاالله که بیشتریشون یا زنده باشند یا اِگرَم مرحوم شدند، راحت و بدون رنج مرحوم شده باشند

بهمن خان جمعه 20 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 11:38 ب.ظ

سلام ننه، خبید؟ خوشید؟ مماختون چاقس؟ ... یک پجی خب جستم آ حیفم اومد به دشمنان، آخ ببخشید، به دوستان معرفی نکنم

بهمن خان جمعه 20 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 11:38 ب.ظ

https://www.facebook.com/omidlifecoach/

بهمن خان جمعه 20 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 11:40 ب.ظ

سلامی گرم بنده رو به حلزونتون برسونید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد